چکیده:
در ایران معاصر سه گرایش دینی که مولد و ترویج کننده فکر دینی هستند وجود دارد که از نظر اجتماعی مخاطب و همگنان (پوبلیک) بالفعل و یا بالقوهای هستند. این سه گرایش را برحسب روش مواجههشان با میراث دینی به منظور به کار بردن و عملی ساختن آن در جهان معاصر، با عناوین محافظتگرایی دینی، ترمیم گرایی دینی و بازسازیگرایی دینی نامگذاری مینماییم، محافظتگرایی دینی آن دسته دیندارانی را مینامیم که معتقدند دین (میراث اسلامی یعنی کتاب و سنت) بهرغم تحولاتی که در طی این قرون و اعصار روی داده، بدون اشکال است و وظیفه فرد مسلمان اکنون این است که به محافظت از این میراث بپردازد و مانع هرگونه تعرض به آن شود. محافظتگرایان خواهان اجرای تمام و کمال احکام دین هستند و هر نوع تجدید نظر غیر روشمند در احکام را تحت عنوان بدعت نامگذاری میکنند و نتیجه آن را تعطیلی احکام و انحراف از دین خدا میدانند، آنان برخی از مظاهر دنیای مدرن را، راهزن ایمان مردم میدانند و نوع نگاه آنان به انسان و جامعه سبب میشود که آنان طالب نظارت بر افراد و جامعه شوند و برخی از فرمهای خشونت را در اجرای امر به معروف و نهی از منکر تجویز کنند.
خلاصه ماشینی:
"صرف نظر از این مورد خاص که جای مناقشه هست و باید به اصل سخن شریعتی پرداخت، آیتالله مصباح یزدی به درستی نتیجه میگیرد که، رأی بازسازی گرایانی چون شریعتی منتهی به نسخ احکام و تجدید نظر در آنها میشود: «نتیجه طبیعی چنین طرز فکری این است بشر از این پس که دوران جدید تکامل خود و دوران بینیازی از وحی را میگذراند، میتواند با عقل خود برای زندگیاش برنامهریزی کند و حتی قوانین اسلام را لغو و نسخ نماید.
به عنوان مثال، اسلام با ظهور خود به جای «قبیله»، «امت» را نشاند؛ یعنی به جای قواعد قبیلهای، قواعد عام و فراگیر اعتقادی را جایگزین کرد و بعدها این قواعد، اهل کتاب را نیز شامل شد؛ اما بینش محافظت گرایان در جهان امروز، اسلام را ضد مدنیت نشان میدهد و قواعد آنرا چنان خاص معرفی میکند که، به نظر میرسد این قواعد صرفا در درون یک فرقه دینی در جغرافیایی منفصل از عالم و دور افتاده و حاشیهای قابل اجرا ا ست.
3. همانطور که شهید مطهری رحمهالله هم اشاره داشته امر دین به جهت ارائه نظرات غیر متخصصان در آن و نشر دیدگاههای نادرست و التقاطی مظلوم واقع شده است، لذا برخی به ظاهر روشنفکر و البته ناآگاه از حقائق و پویایی دین به صرف این که سخن برخی از علما به مذاقشان خوش نمیآید، از پذیرش آن سرباز میزنند و اتهامهای ناروایی مانند تحجر و یا این که «بینش محافظتگرایان در جهان امروز، اسلام را ضد مدنیت نشان میدهد و قواعد آن را چنان خاص معرفی میکند که به نظر میرسد این قواعد صرفا در درون یک فرقه دینی در جغرافیایی منفصل از عالم و دور افتاده و حاشیهای قابل اجراست» را وارد میسازند؛ درحالیکه علمای اسلام چنن نیست که هیچگونه تغییری را نپذیرند چنانکه در مباحث ثابت و متغیر و اسلام و مقتضیات زمان گفته شده است."