چکیده:
موضوع سخنرانی جامعه ایران و نسبت آن با مدرنیته است. ایشان معتقد است جامعه ایران تمام شاخصههای جامعه مدرن مثل شهری شدن، سطح بالای سواد، بهداشت و درمان فراگیر، بوروکراسی، مشارکت زنان در عرصه عمومی و صنعتی شدن را داراست لکن دچار عیوب و به تعبیر ایشان بدقوارهگیهایی بیرونی و درونی شده است. بدقوارگیهایی که از بیرون قابل مشاهده است مثل بزرگی حجم دولت، حاشیه نشینی، تبعیض قومیتی و جنسیتی، آشفتگی طبقه متوسط میباشند و بدقوارهگیهای درونی که فقط بازندگی در میان جامعه قابل مشاهده است عبارتند از: فقدان روابط مدنی، سقوط سرمایه اجتماعی، ستیز گفتمانی، نبود برداشت جامع از ملیت و ناسیونالیسم ایرانی، اقتباسهای نادرست از سنت و مدرنیته، عدم تناسب در کنشهای جمعی و جنبشهای سیاسی اجتماعی.
خلاصه ماشینی:
"بدقوارگیهایی که از بیرون قابل مشاهده است مثل بزرگی حجم دولت، حاشیه نشینی، تبعیض قومیتی و جنسیتی، آشفتگی طبقه متوسط میباشند و بدقوارهگیهای درونی که فقط بازندگی در میان جامعه قابل مشاهده است عبارتند از: فقدان روابط مدنی، سقوط سرمایه اجتماعی، ستیز گفتمانی، نبود برداشت جامع از ملیت و ناسیونالیسم ایرانی، اقتباسهای نادرست از سنت و مدرنیته، عدم تناسب در کنشهای جمعی و جنبشهای سیاسی اجتماعی.
ایشان یکی از دلایل عدم تناسب در جنبشهای اجتماعی، سیاسی ایران را عملکرد دولتها دانست و اظهار داشت: در تاریخ معاصر ایران، هیچ دولتی روی کار نیامده است که همه طبقات اصلی جامعه را در مسیر توسعه قرار دهد.
دغدغه روشنفکران و ایشان این است که، معین نمایند فاصله و نسبت ما با این نمونه آرمانی چقدر است و چیست؟ برخی فاصله و نسبت ما را بعید و دور ارزیابی میکنند و برخی دیگر مانند ایشان فاصله را نزدیک میبینند و یک نوع همانندی احساس میکنند و معتقدند که، ما نیز همه شاخصههای جامعه مدرن (غربی) و مطلوب را در صد سال اخیر یافتهایم؛ گرچه در برخی موارد انحرافات و به قول ایشان بدقوارهگیهایی داشتهایم و از نمونه آرمانی و نسبت به آن فاصله پیدا کردهایم!"