چکیده:
نویسنده معتقد است مفهوم روشنفکری در غرب زاده شده است و برای بررسی آن باید به زادگاه آن رجوع کرد. اینتلکت به معنی روشنایی و شهود باطنی است به نوعی با واژه ریشن به معنی جیرهبندی و ریزن به معنی عقل و خرد مرتبط است به نظر ایشان عقلگرایی با نوعی روشنایی درونی همراه است به همین دلیل، روشنفکر مترادف با Intellectuall قرار داده شده است. روشنایی که از عقل واقعگرا ناشی میشود و چون زمینههای تاریخی و اجتماعی که محتوای این عقل را شکل میدهند نسبیاند پس به نتایج مختلف میرسد. عقل روشنگر میتواند محتوای خود را از دین و ایدئولوژی هم اخذ کند. به همین دلیل روشنفکر دینی و ایدئولوژیک در مقابل روشنفکر آزاد از انواع روشنفکری است. روشنفکر آزاد فارغ از هر گونه مفهوم ایدئولوژیک و از پیش معتبر بر امور عینی و ملموس تکیه کرده به الزامات عقلی و علمی متعهد است.
خلاصه ماشینی:
"من میخواهم از این بررسی مفهومی، چنین نتیجهگیری کنم که اصولا همگان پذیرفتهاند که، ذات عقل با نوعی روشنایی همراه است؛ به همین دلیل کلمه «روشنفکر» مترادف با Intellectual در نظر گرفته شده و یکی از مفاهیم اصلی Intellect نیز «روشنایی» است.
د) در اینکه روشنفکر اصطلاح آزاد در طول تاریخ روشنفکری هیچ تعهدی نسبت به اصول انسانی و اخلاقی نداشته است، سخنی نیست، اما عدم تعهد نسبت به طبقه و حکومت از کجا به دست میآید؟ اتفاقا شواهد تاریخی در بسیاری از موارد، خلاف این را ثابت میکند.
نکته آخر اینکه وصف علمی و واقعگرایی برای روشنفکر آزاد آورده شده است که چنین القاء میکند غیر ایشان کارشان و اندیشهشان غیر علمی و غیرواقعی است و تنها این گروه (اثباتگرا) اندیشه علمی و واقعی دارند: گویی تعهد دینی و اخلاقی و انسانی داشتن عملی احساسی و رومانتیک و غیرعقلانی است؛ در حالی که دین و اخلاق میتوانند بر اساس دادههای عقل و منطق اثبات شوند و عملی کاملا عقلانی و علمی و منطبق با واقع باشند."