چکیده:
تشبیه و تنزیه از پیچیدهترین مباحث عرفانی و یکی از مسائل مهمّ اعتقادی مرتبط با عقیدة توحید اسلامی است که مورد توجة اکثر متفکّران و اندیشمندان مسلمان است. صورت مادی و انسانی دادن به خدا در طول تاریخ همواره وجود داشته و برخی برای شناخت خدا او را به انسان یا موجودات دیگری تشبیه میکرده و حتّی قائل به تجسّم خدا میشده اند و در مقابل عدّهای دیگر نیز برای در امان ماندن از تشبیه به تنزیه مطلق پناه برده و شناخت خدا را امری محال و دست نیافتنی میدانستهاند. امام علی (ع) با ارائة دلایلی چند نظیر همتا و همانند نداشتن خدا و مکانمند نبودن او تشبیه و تجسیم خداوند را رد کرده است. ایشان همچنین به تنزیه مطلق باور نداشته و قائل به شناخت خدا از طریق آیات و افعال اوست، اما در عین حال معتقدند به کنه ذات حق راهی نیست. گفتار حاضر بر آن است که به بررسی مسالة تشبیه و تنزیه از دیدگاه امام علی(ع) بپردازد.
خلاصه ماشینی:
در برابر مشبهه، جمهور حکیمان و متکلمان منزه محضاند و بر تعالی خداوند و نزاهت او از هر گونه شباهتی با مخلوقات تکیه میکنند و حق را از جسم بودن و جمیع اوصاف و لوازم آن و بهطور کلی از همة اموری که لایق ساحت قدس او نمیدانند تنزیه میکنند که اینگونه امور و اوصاف را منافی وجوب و جودش میدانند و آیات و احادیثی را که دلالت بر تشبیه دارند، جمله متشابهات میشمارند، گاهی به تأویلش میپردازند و گاهی هم به لفظش ایمان میآورند و در معنایش توقف میکنند و با وجود این یقین میدارند که خداوند شبیه و همانند مخلوقاتش نیست.
1 نفی تشبیه در نهجالبلاغه حضرت امام علی (ع) دربارة نفی تشبیه و رد مشبهه بارها در نهجالبلاغه سخن گفته است؛ از جمله در خطبة 91 میفرماید: (خداوندا) شهادت میدهم آن کس که تو را به مخلوقات تشبیه کند و برای تو همانند آنها اعضای مختلف و مفاصل بههمپیوسته، که به فرمان حکمت در لابهلای عضلات پنهان گشته، قائل میشود، هرگز در اعماق ضمیر خود تو را نشناخته و یقین به این حقیقت در درون جان او قرار نگرفته که: ”هرگز شبیه و نظیری برای تو نیست“.
ابن میثم در شرح خطبهای از آن حضرت، که در ذکر ابتدای خلقت آسمان و زمین فرموده است (همان: ج 1، 244)، میگوید: علت اینکه امام در آغاز اعتبارات سلبی را بیان کرده و آنها را بهدلیل نکتة ظریفی بر صفات ثبوتی مقدم داشته این است که در علم سلوک الیالله توحید حقیقی و اخلاص واقعی تحقق نمییابد مگر به حذف کردن هر چیزی و منزه دانستن حق از هر پیرایه و بیاعتبار دانستن آن (همان: 246).