چکیده:
نوستالژی یک حالت روحی بوده و یکی از رفتارهای ناخود آگاه انسان به شمار میآید که در پی انگیزشهای فردی یا اجتماعی و سیاسی به وجود میآید. امام علی(ع) نیز به عنوان یک انسان که در جامعه خویش زندگی میکرد و واقعیتهای آن را ملاحظه مینمود، گاهی چنین حسی برایش دست میداد. مرور گذاری کتاب نهج البلاغه بیانگر انعکاس حس غربت امام به خاطر رخدادهای جامعه پیرامونش است. نیرنگ دشمنان، ساده لوحی سپاهیان، دغدغه آینده مردم، نگرانی به خاطر تساهل دینی و کاهلی در اجرای احکام و انحراف جامعه از مسیر اصلی، چیزهایی بود که بیشتر بدان حس دامن میزد. پژوهش حاضر با تکیه بر روش تحلیلی ـ توصیفی سعی دارد به این پرسش اصلی پاسخ بگوید که حس نوستالژیک امام در نهجالبلاغه چگونه منعکس شده است؟ یافتههای پژوهش بیانگر آن است که ابعاد گوناگون نوستالژی در نهجالبلاغه انعکاس یافته است و دو بعد سیاسی و دینی نوستالژیک بیشتر از سایر جنبهها مشهود است.
خلاصه ماشینی:
3. کوفه مرکز خلافت حس نوستالژیک برای امام بیشتر در شهر کوفه دست داد، هر چند که در مدینه نیز پس از رحلت پیامبر دلتنگیهای خاص خود را داشت؛ بنابراین پیش از تبیین این موضوع در نهجالبلاغه بیمناسبت نیست که اشارهای به بافت اجتماعی کوفه در آن زمان داشته باشیم.
هر چند که دوران حیات رسول خدا در صدر اسلام برای مسلمانان زمانی آرمانی و مدینه مکانی آرمانی بود، اما به خود حضرت رسول نیز گاهی احساس غم و دلتنگی غریبانهای دست میداد و هر وقت از ایشان دربارة غم غربت سؤال میشد، میفرمود: «بدأ الاسلام غربیا و سیعود غریبا فطوبی للغرباء» (مجلسی، 1403: ج 67، 200).
آصفی در مقالهای با عنوان «غربت و اغتراب: درنگی در حدیث ”بدأ الاسلام غربیا و سیعود غریبا فطوبی للغرباء“» توضیحاتی دربارة این حدیث آورده است و سپس بیان میدارد که برای اسلام دو غربت وجود دارد: غربت اول در صدر اسلام و غربت دوم در عصر ما و قبل ظهور است و سپس چنین میافزاید که تحریف اسلام و مفاهیم و احکام دینی و نیز تشویش اذهان باعث احساس غربت میشود (آصفی، 1387: 24).
بر این اساس، طبیعی است که شخصی مانند امام علی (ع)، که اندیشة اصلاح جامعه و برقراری عدالت و از بین بردن انحرافات دینی را داشت و از طرفی برخی انحرافات خواص را میدید، در کلامش حس غریبانه و نوستالژیک نمایان شود.