چکیده:
هلیدی (1987 :173) بازنمایی استعاری را به مثابۀ گونههای استعاری در نظر گرفته است که با نظریۀ تنوع (تنوع آوایی، واجی، واژگانی، صرفی و نحوی) از منظر لباو (1969) مرتبط هستند. بر اساس تعریف هلیدی، هر یک از گونهها برحسب بازنمایی متناوب یک عنصر در لایۀ بالاتر قابل توصیف است. گونههای صرفی، واژی و نحوی بازنمایی متناوب معنای واحد در سطح واژگان- دستور هستند. در پژوهش حاضر صورتهای متجانس و استعاری در گفتار گویشوران زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. تعداد آزمودنیها جمعاً 47 نفر هستند که بر اساس متغیرهای جنسیت، تحصیلات و طبقۀ اجتماعی انتخاب شدهاند. پرسشهای پژوهش عبارت است از: 1) چه تأثیراتی متغیرهای اجتماعی از جمله جنسیت، تحصیلات و طبقۀ اجتماعی بر کاربرد صورتهای متجانس و استعاری دارند؟ 2) تأثیر هر یک از متغیرهای اجتماعی از جمله جنسیت، تحصیلات و طبقۀ اجتماعی بر کاربرد صورتهای استعاری وجهیت، اسمسازی و گذرایی چگونه است؟ دادههای پژوهش نشان میدهد که متغیر جنسیت بر کاربرد صورتهای متجانس و استعاری و همچنین کاربرد انواع استعارۀ دستوری گذرایی، وجهیت و اسمسازی تأثیر ندارد. اما متغیرهای تحصیلات و طبقۀ اجتماعی تأثیر زیادی در کاربرد صورتهای استعاری و متجانس و همچنین در کاربرد انواع استعاری دستوری (بجز عدم تأثیر جنسیت بر استعارۀ دستوری گذرایی) در گفتار گویشوران زبان فارسی دارند. پدیدۀ قابلملاحظه در پژوهش حاضر تصحیح افراطی آماری است. طبقۀ متوسط (بر اساس تقسیمبندی طبقات اجتماعی به سه گروه پایین، متوسط و بالا) نسبت به طبقات بالا و پایین بسیار بیشتر از استعارۀ دستوری استفاده کرده است و در حقیقت طبقۀ متوسط در کاربرد استعارۀ دستوری در تقلید از طبقۀ بالا با بسامدی بیش از بسامد طبیعی آن در گفتار طبقۀ مورد تقلید خود عمل کرده است که این پدیده تصحیح افراطی آماری نامیده میشود.