چکیده:
یکی از مباحث نوین در فضای فرهنگی جهان بحث شادی بهعنوان یکی از هیجانات مثبت انسانی است، که در فضای فکری بعد از جنگ جهانی دوم و توجه به مباحث بهبود کیفیت زندگی در روانشناسی مثبتنگر پررنگ شد و، سپس، با ورود به حوزۀ برخی از معنویتهای نوظهور و جریانات فلسفی تا هدفپنداری و عامل معناداری زندگی انسان برجسته شد. هدف این پژوهش آن است که به تبیین ارتباط صحیح شادی و معناداری زندگی از منظر آیات و روایات بنشیند. ازاینرو، این پژوهش با رویکرد مسئلهمحور و اتخاذ روش عقلی-نقلی ابتدا به بررسی ماهیت شادی در سه دیدگاه روانشناختی، فلسفی و دینی پرداخته و، سپس، به تحلیل ارتباط شادی و معناداری نشسته است. در یافتههای این پژوهش مشخص شد که ماهیت شادی مرکب از دو بعد احساسی و شناختی است و اینکه دیدگاه اسلام با توجه به دو سطح شادی مقدمهای و معنوی و دو قسم شادی ممدوح و مذموم، و رویکرد فراطبیعتگرا در معناداری زندگی که بر دو مؤلفۀ هدف و ارزش تأکید دارد، شادی را تابعی از معناداری زندگی میداند و نه اینکه شادی عامل معناداری باشد، چه اینکه شادیِ مقدمهای مقدمۀ رسیدن به معناداری است و شادیِ معنوی نتیجۀ وصول به هدف و معناداری است. در نتیجۀ نهایی نیز مشخص شد که دیدگاه اسلام هدفپنداری شادی در جریانات مختلف روانشناسی و لامائیزم و روشنفکری را برنمیتابد
خلاصه ماشینی:
بررسی تحلیلی چگونگی ارتباط شادی و معناداری زندگی از دیدگاه اسلام تاریخ دریافت : ٩٤/٦/٣ تاریخ تأیید: ٩٥/١٠/٢٦ محمدحسن یعقوبیان ** احمد مسائلی *** شریفه السادات جمعه زاده 1 **** یکی از مباحث نوین در فضای فرهنگی جهان بحث شادی به عنوان یکـی از هیجانات مثبت انسانی است ، که در فضای فکـری بعـد از جنـگ جهـانی دوم و توجه به مباحث بهبود کیفیت زندگی در روان شناسی مثبت نگـر پررنـگ شـد و، سپس ، با ورود به حوزة برخی از معنویت های نوظهـور و جریانـات فلسـفی تـا هدف پنداری و عامل معناداری زندگی انسان برجسته شد.
در یافته های این پژوهش مشخص شد که ماهیت شادی مرکب از دو بعد احساسـی و شناختی است و اینکه دیدگاه اسلام با توجه بـه دو سـطح شـادی مقدمـه ای و معنوی و دو قسم شادی ممدوح و مذموم ، و رویکرد فراطبیعت گرا در معنـاداری * استادیار دانشگاه معارف قرآن و عترت اصفهان .
و در ارتباط این سطوح شادی با معناداری زندگی نیز مشخص شد که دیدگاه دین اسلام ، با رویکرد فراطبیعت گرا و تأکید بر مؤلفه های هدف و ارزش ، شـادی مقدمه ای را تنها به عنوان بستری مناسـب بـرای دسـتیابی بـه کمـال و معنـاداری ارزیابی میکند و نه بالعکس .