چکیده:
چگونگی ارتباط تصوف و تشیع از مسائل بسیار مهم حوزه مطالعات اسلامی به شمار می رود. صوفیه از همان دوره نخستین برای خود یک تاریخ مقدس پدید آوردند و در آن از ارتباط مشایخ خود با ائمه معصوم به ویژه علی بن ابی طالب (ع) سخن گفتند. یکی از مسائلی که در تاریخ مقدس صوفیه مورد توجه قرار گرفته است مفهوم علم باطن و ارتباط آن با امام علی(ع) است. صوفیه همچون اهل حدیث و فقها برای خود علمی قائل شدند که از آن به علم باطن تعبیر کردند. اصول و مبانی و آداب این علم پس از قتل حلاج در اوایل قرن چهارم هجری به دست صوفیه تدوین شد. در مقاله حاضر مفهوم علم باطن و ویژگی های آن و نیز ارتباط این علم با امام علی(ع) به روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود.
خلاصه ماشینی:
سؤال این است که صوفیه ارتباط خود با علی (ع ) را چگونه تبیین و اثبات کرده اند؟ ازآنجایی که آن ها برای خود علمی با عنوان علم باطن قائل اند و آن را منسوب به علی (ع ) میدانند، برای پاسخ به پرسش فوق باید ماهیت علم باطن ، ویژگیها و نسبت آن با علی (ع ) مورد بررسی قرار گیرد.
حال اگر کسی پیرامون اعمال باطنی پرسشی داشته باشد باید نزد چه کسی برود؟ آیا اهل حدیث و فقها میتوانند در احوال و مقامات به مسائل طرح شده پاسخ دهند؟ به نظر سراج این گونه مسائل به علم باطن مربوط میشود و باید آن ها را از صوفیه پرسید (١٩٦٣م : ٢٠- ١٩).
این داستان برای صوفیه ، به ویژه سراج مستمسک اثبات وجود علمی غیر از علم ظاهر است .
اما چرا در اینجا عنوان «علم حقایق » برای علم تصوف به کار رفته است ؟ نکته ای که در مقدمۀ اللمع وجود داشت این بود که اهل هر علمی باید پاسخگوی مسائل همان علم باشند.
لذا این علم از میان چهار علم فوق قادر است به همۀ مسائل دین پاسخ دهد: الصوفیة لم یتفردوا بنوع من العلم دون نوع و لم یترسموا برسم من الأحوال و المقامات دون رسم و ذل̨i لانهم معدن جمیع العلوم و محل جمیع الأحوال الممودة صوفیه فقط به داشتن یک علم خاص یگانه نیستند و فقط به یک حال از احوال و مقامات ظاهر نگشته اند، به خاطر اینکه آنان معدن همۀ علوم و صاحب همۀ احوال پسندیده اند (سراج ، ١٩٦٣م : ٢٠).