چکیده:
پدیدۀ جعل حدیث، از دیرباز نزد مسلمانان امری شناخته شده بود و پیوسته دربارۀ آن، هشدارهایی حتی از سوی معصومان(ع) صورت گرفته و تألیفات بسیاری در تبیین و مصداقیابی آن نوشته شده است و دانشمندان از جنبههای مختلفی بدان پرداختهاند که از آن جمله است اشاره به شخصیتهایی که به کار جعل حدیث مشغول بوده و احادیثی جعلی بدانها منسوب است. یکی از مشهورترین این افراد، ابن أبیالعوجاء است که کمتر کتاب مربوط به تاریخ حدیث است که از او و ادعاهایش در خصوص جعل حدیث و تغییر احکام دین بر اساس این احادیث سخن نگفته باشد. امّا آیا او شخصیتی حقیقی دارد یا افسانهای؟ ادعاهای منسوب به او از حیث تعداد احادیث جعلی او و تغییر احکام شرعی توسط این جعلیات، تا چه اندازه با حقیقت سازگار است؟ در این مقاله که به روش کتابخانهای و تجزیه و تحلیل دادهها است، پس از ذکر گزارشهایی تاریخی مربوط به این فرد و بررسی و نقد آنها و معلوم شدن تعارضات و اشکالات سندی و متنی این گزارشها، آشکار میشود که هر چند میتوان از وجود تاریخی این فرد و متکلم بودنش ـ متکلمی معارض اسلام ـ سخن گفت اما نمیتوان ثابت کرد که وی در کار جعل حدیث و اشاعۀ آن و تغییر احکام اسلامی بر اساس آنها بوده است.
خلاصه ماشینی:
البته نمونه هایی از این احادیث جعلی ذکر شده است اما بر این ادعا، مدرک قابل قبولی مانند ذکر آن ها در کتاب های حدیثی به نقل از حماد یا ابن أبی العوجاء ارائه نمی شود و جالب آنکه هیچ یک به تغییر احکام شرعی ـ به خصوص روزه که یکی از مهم ترین اتهامات اوست ـ ربطی ندارد، مانند: «إن لله أجری خیلا فعرقت فخلق نفسه من ذلک العرق » [١٨، ص٢٥٩؛ ٢٢، ص٤٩] که عموما متهم در این حدیث را محمد بن شجاع می دانند [٤، ج١، ص١٠٥؛ ١٥، ج١، ص١٣٤؛ ٤٨، ج١، ص١١] یا «خلق لله الملائکة من نور الذراعین و الصدر» [١٨؛ ص٢٥٩؛ ٢٢، ص٤٩] که عموما از ابن عمر موقوفا و با توجیهاتی [٢٧، ص٢٢١] یا از عروة بن زبیر از عبدلله بن عمرو بن عاص بدون رد و انکار [٣٦، ج٢، ص١٧٨؛ ٤٩، ج٦، ص٢٨٤] نقل شده یا آنکه از احادیثی به شمار آمده که توسط مجسمه دچار دس شده است [٥، ص١٨٤] و سخنی از ابن أبی العوجاء نیست .
نمونۀ دیگر، جواب أنس ـ از طریق حماد ـ دربارٔە «فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا» [اعراف ، ١٤٣] است که گفته است هکذا ـ اشاره با نوک انگشت کوچکش [٣، ص٢١٠] ـ در حالی که حدیث از غیر طریق حماد نیز روایت شده [١، ص٢١١؛ ٤، ج١، ص١٢١] و از دیر باز ـ حداقل از قرن سوم ـ در کتاب های اهل سنت با سندی مرفوع یا موقوف و با دفاع از صحت مضمون آن ، نقل شده است [١، ص٢١١؛ ٩، ج٣، ص٢٠٩؛ ٦٩، ج١٥، ص٢٩٤] و حتی برخی که آن را ابتدا از ساخته های ابن أبی العوجاء دانسته اند، این نقل را نوعی تقریب به ذهن گفته اند [٣، ص٢١٠؛ ٥، ص٢١٥].