چکیده:
مسئله مال و حدود و ثغور آن از جمله مواردی است که کمتر به آن توجه شده است که عمدتا پاسخ به
سؤالاتی نظیر اسلام به مال و مالکیت چگونه مینگرد؟ در مکتب اسلام کسب مال در چه کیفیت و
کمیتی مجاز است؟ پیآمد افزون بر حد «قوامی»(1) بر آن چیست؟ و...
حال آنکه تعهد دینی ما بر آن است که آنچه اسلام در حد و تعریف مال گفته است در نظر داشته
باشیم و چه در عمل و چه در تعیین مصداق از آن تجاوز ننماییم.
اسلام مال را با صفتهایی چون «قوام» و «قیام» برای زندگی مردم و وسیله سامانیابی خلق و
اصلاح امور زندگی معرفی کرده است. از این توصیفها، تعریف اسلامی مال و مفهوم آن و آنچه را
اسلام مال مینامد، و احکامی که برای آن معین میکند به دست میآید.
گردش مال باید در بین همه مردم صورت گیرد و اسلام گردش مال در دست عدهای قلیل را منع
میکند و نقش حکومت را در این موضع بسیار تعیین کننده برمیشمرد.
اسلام مال را امانت الهی در دست مردم و از آن خداوند برمیشمرد. و لذا محدودیتهایی برای
مصرف اموال قائل میگردد.
در نظر اسلام مال اگر از موضع قوامی و قیامی خود خارج گردد، عاملی است برای فروپاشی
جوامع بشری، و در غیر این صورت پشتوانهای برای صاحب زندگی خواهد بود.
در اسلام حفظ حد اعتدال و قوام مال بسیار اهمیت دارد.
به طوری که در منطق اسلام اگر مال به هر صورت و در هر محیط، زیاد شود، آن مال به صورت
ضد مال درمیآید.
و مال به شکل تکاثری حرام و غیرمشروع بوده و وسیلهای برای تباهی و استثمار تودهها است.
اهمیت بحث هم از همین مواضع آشکار میگردد، چرا که آثار ناهنجار عدم توجه به حدود کمی
و کیفی مالکیت (مکاسب محرمه)، و حفظ حدود آن، بر گرده تودهها قرار گرفته و توازن اجتماع را
برهم میزند، و آگاهی نسبت به این حدود از مباحثی است که اهمیت مال، گردش و حدود آن را در
جامعه ـ چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی ـ روشن میسازد و پایهگذار مکتب اقتصادی اسلام
میشود.
خلاصه ماشینی:
"به خلاصهای از مضامین این مفاهیم ـ در نگاهی گذرا ـ اشاره مینماییم: 1ـ تلاش کردن و برای کسب روزی در زمین پراکنده شدن (جمعه، 10) 2ـ یاری جستن از خدا، در تلاش و کوشش، با یاد کردن فراوان خدا (جمعه، 10) 3ـ بازداشتن سفیهان (و غیر متخصصان) از تصرف در اموال و دخالت در برنامههای اقتصادی (نساء، 5) 4ـ اموال را پشتوانه زندگی مردم و استقامت ایشان دانستن (نساء، 5) 5ـ جلوگیری از خورده شدن اموال مردم به دلایل باطل، و همچنین جلوگیری از رشوه دادن به کارگزاران و طاغوتان و روحانیون مالدوست و متمایل به دنیا (بقره، 188) 6ـ تاکید قاطع درباره حقوق یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان، و پرهیز دادنی سخت از تسلط انحصاری توانگران بر اموال (حشر، 75) 7ـ فرمان به پرداخت زکات، و آن را همچون خواندن نماز دانستن و ستون دوم دین شمردن (الصلاة عمود الدین و الزکاة عموده الثانی) (بقره، 43) 8ـ بخشیدن سهمی به هر کس که کسب کند و برای چیزی زحمت کشد و در راه آن متحمل مشقت گردد (نساء، 32) 9ـ مبارزه قاطع بر ضد بخل و تاثیرپذیری از روحیات بخیلان، و آنان و ممسکان را در شمار کافران قلمداد کردن (نساء، 37) 10ـ تاکید بر پرداختن زکات باطنی (یعنی «حق معلوم» مذکور در قران کریم) و بخشیدن آن به سائلان و محرومان (معارج، 34-25) امام علی علیهالسلام : «ای کمیل برکت در مال کسی است که زکات دهد و بخشی از مال خویش را به مؤمنان دیگر بخشد و (با امکاناتی که دارد) به زندگی خویشاوندان برسد."