چکیده:
برنامه های تلویزیونی خواه آشکار، خواه نهان مملو از گفتمان های جنسیتی
هستند. اینکه ما به عنوان زن یا مرد کیستیم و چگونه باید در فضاهای مختلف رفتار
کنیم، بخشی از فرهنگ جنسیتی است که توسط نهادهایی چون رسانه بازتولید می شود. در
عصر فراواقعیت که تمایز میان امر واقع و مجاز مخدوش گشته است بازنمایی های جنسیتی
در سریالهای تلویزیون اهمیت افزون تری یافته است. دلالت های ضمنی و صریح جنسیتی این
سریال ها برای تأثیرگذاری نیازی به شناخته شدن در سطح خودآگاه ندارند. برنامه های
تلویزیونی بدین ترتیب نقشی مهم در بازآفرینی تصورات جنسیتی جامعه ما دارند. آنها
بیان کننده تصورات فرهنگی از نقش های مناسب زنان و مردان، هویت های جنسی و جنسیتی
هستند. هدف این مقاله بررسی این مطلب است که آیا در تلویزیون ایران، کلیشه های
جنسیتی برگرفته از فرهنگ سنتی ایرانی در حال بازتولید هستند؟
هدف از اینگونه تحقیقات تولید دانش جدیدی است که میتواند دربرگیرنده مفاهیم مهمی
برای تغییر سیاستهای اجتماعی باشد.
در این تحقیق مجموعا پنج کلیشه شخصیتی سنتی در فرهنگ سنتی ایرانی شناسایی شد. زن
فریبکار، ناقصالعقل، بیوفا، منفعل و فرودست و مرد صادق، عاقل، وفادار، فعال و
فرادست. از میان این کلیشهها، کلیشههای زن فریبکار و زن منفعل در حال بازتولید
هستند و ناقصالعقلی به زن منتسب شده و در مجموع زنان فرودست مردان هستند. در مقابل
مردان صادق، عاقل، فعال و در مجموع فرادست زن توصیف میشوند. بیوفایی کلیشهای
فراموش شده است که از گردونة بازتولید خارج شده است.
روش بکار رفته در این پژوهش تحلیل محتوای کمی و کیفی می باشد که بطور توامان بکار
رفته است.
خلاصه ماشینی:
"1-4) تعداد جملات ادا شده در مقولة فرودستی زن / فرادستی مرد در سریالهای گونه خانوادگی سال 1383 به تفکیک جنس و نوع شخصیت نوع شخصیت ادا کننده جمله/ جنس شخصیت مثبت شخصیت خنثی شخصیت منفی جمع زن 4 2 3 (%5/37) 9 مرد 7 4 4 (%5/62) 15 جمع (%8/45) 11 (%0/25) 6 (%2/29) 7 (%100) 24 بحث و نتیجهگیری پاسخ به سؤالات تحقیق · یافته های این مطالعه نشان می دهد که در سریال های تلویزیونی زنان به صورت زن سنتی کلیشه ای به نمایش درمی آید.
گرچه تعمیم دادن نتایج تحقیق بر روی سریالهای تلویزیونی به سایر برنامههای تلویزیونی امری مطلوب نیست و جهت رسیدن به پاسخ دقیق این سؤال باید سایر برنامههای تلویزیون بخصوص برنامههایی که جنبة آموزش دارند و یا برنامههای خانوادة سیما و برنامههای کودک و نوجوان را مورد بررسی قرار دارد، با اینحال با توجه به آنچه از بررسی سریالها حاصل شد، میتوان گفت لااقل بخشی از برنامههای سیما آنهم برنامههایی که بیشتر از دیگر برنامهها مخاطب جذب میکنند، در حال بازتولید کلیشههایی هستند که در فرهنگ سنتی ایران وجود داشتهاند.
برای مثال صفت ناقصالعقلی از نظر میزان نمایش در سریالهای گونه خانوادگی سال 1383 در تعداد کمی از صحنهها وجود داشته است؛ اما اگر میزان بروز این صفت در میان شخصیتهای زن و مرد مقایسه شود؛ ملاحظه میشود میزان بروز در میان شخصیتهای زن به مراتب بیشتر بوده و این صفت،بیشتر به عنوان خصوصیتی زنانه تصویر شده است."