چکیده:
مقاله حاضر نقش زن و حضور او را در کتاب پهلوی ارداویرافنامه بررسی کرده
است. کتاب مزبور از کتب دینی زردشتیان است که اگرچه در زمانهای متأخر نوشته شده
است اما اساس باورهای مطرح شده در آن بیشک به دوران ساسانی باز میگردد و با تدقیق
در موضوعات آن میتوان به آموزههای دینی آن عصر آشنایی یافت و از آنجا که کتاب
فصولی مستقیما در باب زنان و وضعیت گناهان ایشان در دنیای پس از مرگ و شیوه برخورد
با آنان دارد، بررسی کتاب از این منظر، غوری است در مسائل زنان در عصر ساسانی.
ارداویراف در سفری که به دنیای پس از مرگ دارد با انبوه زنان و مردانی روبرو می
شود که به دلایل مختلف به بهشت و یا دوزخ فرستاده شدهاند. مقاله با بررسی وضعیت تک
تک زنان و گناهان آنان، ضمن تذکر به اهمیت زنان در عصر ساسانی به این نتیجه میرسد
که گناهان و پادافره زنان غالبا مبتنی بر جنسیت آنان بوده است و بر خلاف مردان که
مشاغل و رفتارهایشان ایشان را مستوجب بهشت یا دوزخ میکند، زنان با دیدی جنسیتی،
تنها در موضع زن و غالبا از دید مردان و وظایفی که مردان اجتماع بر دوش آنان
نهادهاند به بهشت یا دوزخ فرستاده میشوند.
گناهان زنان در ارداویرافنامه: روسپیگری، خیانت به زندگی زناشویی، عدم پرهیز در
دوره دشتان (عادت ماهانه)، جادوگری، نافرمانی در شیر دادن به فرزند، سقط جنین، زبان
درازی با شوهر و عدول از خویدوده (ازدواج با نزدیکان) در مقاله حاضر مورد بحث قرار
گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"در مورد اینکه نام واقعی ارداویراف چه بوده و پیش کسوتان او در انجام چنین عملی- رفتن به جهان مینوی و خبر آوردن از آنجا- چه کسانی بودهاند، سخنهای بسیار رفته است، چنانکه در فصل نخست ارداویرافنامه نیز دست کم از یکی از ایشان، انوشه روان آذربادماراسپندان که در زمان شاهپور دوم این آزمایش دینی را انجام داده، یاد شده است.
وجود این هفت زن در ارداویراف نامه که به خوبی و پسندیدگی مردان اوستا میخواندهاند و یشت میکردهاند و گاهان میسرودهاند، نشان میدهد که اگر هم در زمانهای قدیمتر «زن دارای حقوقی نبوده است» (بارتلمه، همان: 12)، اما به تدریج «شیوع روزافزون تحصیل کمالات در جهان زنان ساسانی» (همان: 16) آنان را آماده کسب استقلال کرده بوده است، البته نه چنان استقلالی که زنان قرن بیست و یکم از آن دم میزنند، اما استقلالی که مبتنی بر محترم بودن پیوند ازدواج (آموزگار، 1356: 39) و نشأت گرفته از عشق ایرانیان قدیم به داشتن فرزندان بسیار (همان: 43) است.
به هرحال در این مسئله نمیتوان ازغریزۀ مادری درگذشت و به راحتی پذیرفت که مادری نوزاد خود را گرسنه بگذارد و تنها از راه هوس شیر بازگرفته شده از او را به کودکی دیگر بدهد، پس باز باید به نقش فقر و ناچاری ناشی از آن توجه کرد و پذیرفت که برخی زنان ساسانی برای امرار معاش ناچار بوده اند چنین کنند."