چکیده:
از حوادث مهم صدر اسلام - که گاه در غبار تحریف فرو رفته - صلح امام حسن علیه السلام است. یکی از چالشهای مربوط به این صلح روایات نسبتا فراوانی است که از اعتراض امام حسین علیه السلام به این صلح سخن میگویند. این روایات از دو جهت نقدپذیر هستند: نخست، نقد بیرونی یا سندی و دوم، نقد درونی یا محتوایی. در نقد بیرونی، مشخص گردیده که اسناد یک به یک روایات ضعیف هستند. نقد درونی یا محتوایی با دو دسته معیار: 1. درون دینی، 2. برون دینی محقق شده است. در نقدهای درون دینی - که مهمترین معیارهای نقد در این پژوهش است - روایات اعتراض، با بهرهگیری از: الف) روایات عام معارض، ب) روایات خاص معارض، و در نقد برون دینی با نقدی تاریخی نقد شدهاند. بررسیها حکایت از آن داشت که امویان با هدف نشان دادن اختلاف میان رهبران دینی و ایجاد سستی میان پیروان، به جعل این روایات روی آوردند.
خلاصه ماشینی:
از این رو، این نوشتار، برای تدارک این خلأ صورت یافته و با روش توصیفی _ تحلیلی در پی پاسخ به این سؤال است که نقد روایات اعتراض امام حسین( به صلح امام حسن( چگونه است؟ برای پاسخ به آن، ابتدا روایات و گزارشهای مرتبط نقل میشود، آن گاه با نقد بیرونی، اسناد همه آنها ارزیابی گردیده و سپس با نقد درونی محتوای روایات به چالش کشیده و در نهایت از خاستگاه جعل آنها سخن میرود.
1 د) ابن ابی الحدید از مدائنی نقل میکند: چون حسن( با معاویه مصالحه کرد، برادرش حسین( فرمود: من از آنچه که اتفاق افتاد ناخشنود بودم و دوست داشتم راه پدرم را پیش بگیرم [و با معاویه پیکار کنم]، اما تصمیم برادرم بر نظر من مقدم است و من او را اطاعت کردم، گویا بینیام را با چاقو قطعهقطعه میبُرند.
از ضمیمه کردن این روایات به روایات سابق _ که تنش میان دو امام را ناشی از مسأله صلح عنوان کردهاند _ میتوان حدس زد که مشاجره و قطع رابطه ناشی از مسأله صلح بوده است، در این زمینه چهار روایت به دست آمد: الف) ابنعساکر با سند خود از مدائنی نقل میکند: بین حسن بن علی( و برادرش مشاجرهای پیش آمد و آن دو با یکدیگر قطع رابطه کردند؛ وقتی سه روز از جدایی دو برادر گذشت، امام حسن( احساس گناه کرده، نزد امام حسین( رفت، سر ایشان را _ که نشسته بود _ بوسید.