چکیده:
این مقاله به تبیین فرآیند شکل گیری حس مکان در توسعه جدید شهری می پردازد. نمونه مطالعه محله حکیمیه (فاز1، 2 و 3) در منطقه 4 شهرداری تهران است که با لحاظ معیارها و ملاک هایی چون عدم تغییر و تحول جدی و اساسی و نیز تکامل و ثبات محله طی بازه زمانی بعد از شکل گیری آن، انتخاب شد. در این راستا ده معیار در سه حیطه ی کالبدی، ادراکی و عملکردی تدوین می شود و از روش های آماری آزمون همبستگی پیرسون، مدل رگرسیون خطی چندگانه برای تبیین ماهیت رابطه میان انگاره حس مکان و مولفه های مذکور و روش تاپسیس برای رتبه بندی عوامل استفاده می شود. با اتکا بر چارچوب نظری نوعی سطح بندی در زمینه ی حس مکان در توسعه جدید شهر ارائه می شود که امکان تطبیق سطوح مختلف حس مکان را در ارتباط با معیارهای ده گانه تدوین شده، ارائه می دهد. نتایج نشان داد محیط کالبدی از طریق ویژگی های زیبایی شناسی، موجب برانگیختن احساسات (سطح اول) می شود که عمدتا با معیارهای غنای بصری، کیفیت کالبدی فضایی، تناسبات بصری مرتبط بوده و با جنبه های معنایی و ادراکی موجب ایجاد تصاویر ذهنی و تداعی معانی(سطح دوم) می شود که با معیارهای خوانایی، قابلیت ادراک مکان و هویت قابل تعریف است. در نهایت ویژگی های عملکردی از طریق تسهیل فعالیت ها و تامین نیازهای استفاده کنندگان، موجب حضور آنها در مکان های شهری و دلبستگی و تعهد به مکان(سطح سوم) می شود که با معیارهای قابلیت دسترسی، آسایش، دعوت کننده بودن مکان و انعطاف پذیری مکان قابل تعریف است.
خلاصه ماشینی:
" هم چنین درجایگاه جهت گیریاین پژوهش وبـااسـتنادبـه دیـدگاه هـا،نظـرات و پژوهش هایمرتبط وموردبررسی،ازهمپوشـانیمـدل «رلـف "و«شـامای"سـطوح و مراحل اساسیفرآیندشکل گیریحس مکان درمناطق جدیدشهردرقالب سه سطح یا مرحله ی اصلی،طبق جدول شماره ١،قابل تدوین است .
٢- آمار استنباطی ٢-١- آزمون همبستگی میان مؤلفه های حس مکان درارتباط باشناساییمعیارهایده گانه ذکرشده درقالب فرایندشکل گیریحس مکـان درمحله حکیمیه ،بررسیمعناداریهمبستگیمیان تک تک عوامل وانگاره حس مکـان ازطریق ضریب همبستگیپیرسون ،انجام شده است .
) درتوصیف این که چه معیارهاییدرایجادعلاقه وتوجه دربین شـهروندان نسـبت به محله مسکونیحکیمیه تأثیردارد،ایـن نتیجـه بـه دسـت آمـده کـه سـاکنان شـهرک حکیمیه ازمنظرکالبدیعواملیمانندکیفیت بناها،فرسوده نبودن بافت محلـه وفضـای سبزرابه عنوان فاکتورهایمهمیدرایجادعلاقه ورضایت نسبت به محله بیان کرده اند وتقریبابه همین اندازه نیزعواملیمانندامکان انجام دادن کارهایموردعلاقه ،سـرزنده وجذاب بودن محله ،راحتیدسترسیبه آن ،مطلوبیـت امکانـات ،امنیـت داشـتن ودر نهایت به مؤلفه هاییمانندخواناییوهویت مکان اشاره کرده اند.
هم چنین بااستفاده ازروش تاپسیس رتبـه بنـدیمؤلفـه هـای القایحس مکان ازسویشهروندان صـورت گرفـت کـه بـه ترتیـب متغیرهـایغنـای بصری،کیفیت کالبدیفضایی،تناسبات بصـری،آسـایش ،قابلیـت دسترسـی،آسـایش ، هویت وشخصیت ،انعطاف پذیری،خوانایی،ادراکمکان ودعوت کننـده بـودن مکـان بیشترین تأثیررادرانگاره حس مکان داشتند.
باتوجه به اهمیت زیادنقش محیط انسان ساخت درارتقاءهویت وحس مکـان در سطوح ذکرشده ،درارتباط بامحله ی حکیمیه به عنوان نمونه ی مطالعه تحقیـق حاضـر، توجه به مسایلیچندمیتوانددرارتقاءحس مکان ودلبستگیشهروندان به محله ودر نهایت ارتقاءهویت مکانیمحله نامبرده شـود:توجـه بـه عناصـریادمـانیوکـانونیو عرصه هایعمومیوجمعیوفضایسبزکافیبرایایجادتصـویریروشـن ازمحلـه ، ساماندهیصنایع ومشاغل مزاحم به ویژه کارخانجات مزاحم وآلاینده صوتیوزیست محیطی،ساماندهیناهنجاریهایاجتماعیازجمله تجمع معتادان درپارکهایمحله ، امکان سنجیتغییردرجابجاییکاربریهـاییماننـدخوابگـاه دانشـجویان کـه انسـجام اجتماعیمحله راتحت تأثیرقرارمیدهدونیـزامکـان تخصـیص ایسـتگاه هـایمتـرو جهت افزایش قابلیت دسترسیونفوذپذیریمنطقه ."