چکیده:
نیمه اول قرن هفتم هجری، عصری تعیینکننده در تکامل مکتب تشیع، محسوب میگردد. در این محدوده زمانی، تشیع امامیه، تحت تأثیر عوامل گوناگون، به یک جریان قدرتمند اجتماعی ـ فرهنگی در بغداد تبدیل گشت. در میان عوامل متعددی که در زمینهسازی برای رشد تشیع مؤثر بودند، یکی نیز وجود و فعالیت مدرسه مستنصریه است. مقاله حاضر، درصدد است تا با بهرهگیری از اندک دادههای موجود، به شیوه توصیفی ـ تحلیلی، به تبیین تأثیر مدرسه مستنصریه بر گسترش تشیع امامیه بپردازد. پژوهش حاضر، نشان میدهد که این مدرسه، با تبدیل نمودن منازعات مذهبی به مناظراتی مسالمت آمیز، فرصتی فراهم ساخت تا شیعیان امامیه، ضمن حضور در کادر اداری آن، به ترویج و تبلیغ عقاید و افکار خود بپردازند.
خلاصه ماشینی:
(کسایی، 1363، ص206) به همین جهت، از نیمه دوم سده پنجم و سراسر سده ششم هجری، برخوردهای داخلی مذاهب اهلسنت، در تمامی کشورهای اسلامی بهویژه بغداد، برقرار بود (ابناثیر، 1399ق، ج10، ص10، 124-125، 145، 157 و 162) تنشهای مذهبی در آستانه به خلافت رسیدن المستنصربالله در سال623 قمری (ابنطقطقی، 1858، ص379-380)، وی را بر آن داشت تا با بهرهگیری از وجهه معنوی نهاد خلافت در میان جامعه اهلسنت، علما و مردم را به خویش نزدیک سازد و با کاهش منازعات مذهبی، بر اقتدار و آرامش خلافتش بیفزاید.
این خلیفه عباسی که تاریخنگاران وی را شخصیتی علمی نام میبرند (اربلی، بیتا، ص286 / ابنشاکر، 1974، ج4، ص170)، به نظر میرسد از رکود فقهی اهلسنت، با تقلید صرف از عالمان گذشته، آگاه بوده؛ اما از آنجایی که وی با طرح چنین برنامهای، آرامش و اقتدار خلافت خویش را میخواسته، اندیشه سنتگرایی را به عنوان هدفی کوتاهمدت، دنبال نموده است؛ چنانکه چند صباحی پس از خلافت وی، منازعات مذهبی نهتنها در سطح جامعه بلکه در میان عالمان مستنصریه نیز بروز یافت.
ترغیب عالمان مذهبی به بهرهگیری از احادیثی که سندیت آنها محرز گردیده بود (اربلی، بیتا، ص288) و نظارت شخص خلیفه بر مناظرات ـ ولو مخفیانه ـ جوی مناظراتی برای اتصال شیعیان با کادر آموزشی مستنصریه، فراهم ساخت؛ لذا جامعه تشیع که برای مناظرهکننده اجر بسیاری قائل بودند (طبرسی، 1362، ج1، ص18-19) با تأسی از امامان خویش و برای ترویج مذهبشان، از چنین شیوهای استفاده نمودند.