چکیده:
مدرنیته همچون سیلابی خروشان همۀ وجوه زندگی انسان را با نیرویی مقاومتناپذیر دگرگون کرده است. فراگیری، گریزناپذیری و تداوم تحولات مدرن موجب شده که بحث و نظر دربارۀ جنبههای روشن و تاریک مدرنیته به قشری خاص در جامعهای خاص محدود نشود و همواره و در هر جا موضوعیت داشته باشد. مدرنیته در هر مرحله از پیشرویاش، در کنار دستاوردهای خیرهکنندهاش، مسائلی را بهوجود آورده است که برای انسان قدیم تصورناپذیر بود. این مسائل شگفتیبرانگیز بزرگترین اندیشمندان هر عصر را به تأمل واداشته است. با توجه به پویاییهای مدرنیته، بدیهی است که شکافی عظیم، ما را از مسائل انگیزشبخش اندیشمندان کلاسیک جدا میسازد. اما کلاسیکهای جامعهشناسی اهمیت خود را در روزگار ما حفظ کردهاند، چراکه ما در یک چیز با آنها شریکیم: تحول بیوقفه و بحرانهای برخاسته از آن. در این مقاله نشان میدهیم که سه تن از جامعهشناسان کلاسیک بحرانهای عصر خود را در چه چیزی میدیدند و این مهم چگونه در روششناسی آنها بازتاب یافته است.
Just like a raging flood, modernity, equipped with an irresistible power, has drastically revolutionized all aspects of human life. Comprehensiveness of modern developments has seized the opportunity to talk about bright and dark aspects of modernity from the hands of a certain stratum of people living in a special period of time, giving it an always-on relevance. Despite the perplexing and staggering broadness of some modernity-associated developments which have been given shape since Classical thinkers, their works thereon have managed to maintain their winning run due to their remarkable richness. In this article, attempts are made to explain viewpoints made by three Classical thinkers namely Alexis de Tocqueville, Emil Durkheim and Max Weber about malaises of modernity on the basis of soft despotism, anti-social individualism and formal rationality.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله نشان میدهیم که سه تن از جامعه شناسان کلاسیک بحران های عصر خود را در چه چیزی میدیدند و این مهم چگونه در روش شناسی آنها بازتاب یافته است .
اصلی ترین نوآوری کار ما در خصوص اثر تیلور این است که نشان میدهیم که چگونه فهم اندیشمندان از بحران های مدرنیته در روش شناسی آنها بازتاب یافته است .
روش شناسی دورکیم اگرچه در طرفداری از نیروهای لیبرال در برابر مرتجعان شکی به خود راه نمیداد، معتقد بود که لیبرال ها برداشتی غلط از لیبرالیسم دارند و همین امر مسئول بحران های شدیدی است که لیبرالیسم به آن دچار شده است .
منظور از بیرونی یا خارجی بودن واقعیت های اجتماعی این است که آنها برای فرد امری پی ینیش اند.
در خصوص نرخ پایین تر خودکشی یهودیان هم دورکیم ادعا میکند که این قضیه معلول آن است که آنها به سبب تبعیض و فشار خارجی پیوندهای اجتماعی مستحکم تری دارند (-١٩٥١:١٥٧ ,Durkheim .
نشان دادیم که چگونه نگرانی این جامعه شناسان در روش شناسی آنها انعکاس یافته است و آنها را به سوی دیدگاه های نسبتا مشابهی دربارة علم ، صبغۀ اخلاقی-روشنگرانه قائل بودن برای آن و منوط دانستن این کارکرد به خودداری پژوهشگر از قضاوت اخلاقی-سیاسی رهنمون ساخت .
در نهایت باید بگوییم که دورکیم ، توکویل و وبر با اینکه در آسیب شناسی مدرنیته دستگاه های مفهومی متفاوتی دارند، در تشخیص عارضه به نظرهای کمابیش مشابهی میرسند و درد را در «رفتار کودکانه » (١٣٠ :٢٠١٢ ,Durkheim)، «کودکی ابدی» (٢٣٦ :١٩٤٥ Tocqueville نقل در بوشه ، ١٣٨٧: ٣٣٠) و «تلقیهای کودکانه » (١٣٦ :٢٠٠٩ ,Weber) می نند.