چکیده:
زندگی اجتماعی امری قدیمی و به تعبیر قرآنی، هم پای خلقت انسان اولیه در قالب امت
واحده است. اما مساله ی اصلی این است که مبنا و دلیل زندگی اجتماعی چیست؟ نوشتار
حاضر کوشیده است با بررسی نظریه های قدیمی و رایج مدنی بالطبع بودن آدمی در دیدگاه
حکمای گذشته، به ارائه ی نظریه ی جدید "ماهیت استرشادی فطری" حیات اجتماعی آدمی
بپردازد. روش مقاله ی حاضر طبق الگوی حکمت متعالیه بر روش ترکیبی عقلی- بر اساس
ملازمات عامه برهان انی- و نقلی استوار است. تقریرهای حکمی (استدلالی) صرف، تحت
تاثیر حکمت یونانی، مدنی بالطبع را صرفا بر اساس نظام نیازهای دنیوی بشر تفسیر
کردهاند. آخرین مورد از این تقریرها، دیدگاه علامه طباطبایی است که در قالب بحث
استخدام بالطبع مطرح شده است. آیت الله جوادی آملی نیز بدون بسط دیدگاه، از مدنی
بالفطره سخن گفته است. بر اساس نظریه استرشادی بالفطره، اقتضای حکمت الهی تجهیز و
آماده سازی بشری برای هدایت و رشد است و چنین غایتی به مثابه غایت فعل الهی در
خلقت آدمی و زندگی اجتماعی وی نیز بازتاب دارد. چنین نگاهی علاوه بر آن که خود در
نظریه ی اجتماعی، جدید و مهم است، استلزامات ارزش مندی نیز در چگونگی تنظیم زندگی
اجتماعی و سیاسی انسان ها دارد.
خلاصه ماشینی:
اما مسألهی اصلی این است که مبنا و دلیل زندگی اجتماعی چیست؟ نوشتار حاضر کوشیده است با بررسی نظریههای قدیمی و رایج مدنی بالطبع بودن آدمی در دیدگاه حکمای گذشته، به ارائهی نظریهی جدید "ماهیت استرشادی فطری" حیات اجتماعی آدمی بپردازد.
بر اساس نظریه استرشادی بالفطره، اقتضای حکمت الهی تجهیز و آمادهسازی بشری برای هدایت و رشد است و چنین غایتی بهمثابه غایت فعل الهی در خلقت آدمی و زندگی اجتماعی وی نیز بازتاب دارد.
به اختصار، "نظریهی استرشادی ماهیت زندگی اجتماعی" مدعی است حیات اجتماعی بر اساس فطرت الهی انسان در راستای جهتگیری به هدایت و رشد شکل گرفته است و بهتعبیر قرآن کریم و احادیث معصومین(ع) مبتنیبر محوریت هادی و راهنما یا همان امام میباشد تا افراد غیر کامل یا همان مأموم از طریق کسب نور و هدایت از هادی یا امام به هدایت برسند.
طبعاً همانگونه که علامه جوادی آملی اشاره نموده است، "مدنی بالفطره" بهعنوان رکن اصلی انسانی با "مستخدم بالطبع بودن" یا هرگونه طبعهای دیگر حیوانی بهمثابه خلقت الهی انسان که بعد عِلوی انسانی وی را در کنار بعد حیوانیاش قرار داده است، قابل جمع باشد.
هرچند علامه در تفسیر آیهی 213 سورهی بقره، ابتدا انسان را مدنی بالطبع دانسته و معتقد است: «أن الإنسان- و هو نوع مفطور على الاجتماع و التعاون- كان في أول اجتماعه أمة واحدة» (طباطبایی، 1417، ج2: 111) بر این امر نیز در دیگر آثارش تصریح کرده است (طباطبایی، 1370: 28).