چکیده:
در دورة صفویه، ارتباطات ایران و هند بهواسطة زبان رسمی مشترک، بیشتر و عمیقتر از گذشته شد. دراین دوره ازجمله آثارپدیدآمده در هردو سرزمین، داستان عاشقانة فارسی است. پرسش این است که «آیا داستانهای عاشقانة فارسی در دورة صفویه در ایران و هند، به علت همزمانی، همزبانی و وجود ساختارهای مشابه، شبیهاند یا به دلیل محیط فرهنگی متفاوت، از هم تمایز دارند؟» درباره داستانسرایی دردوره صفویه تحقیقاتی انجام شده است، ولی تاکنون پژوهشی درزمینه تأثیر بنمایههای فکری بر داستانهای عاشقانه فارسی ایران و هند دراین دوره انجام نشده است. در این پژوهش کوشش شده، ضمن تحلیل محتوای داستانها به این پرسش پاسخ دادهشود. البته فرض این پژوهش براین است که در داستانهای عاشقانة فارسی در ایران و هند، شباهتهای فراوانی در زبان، ساختار، پیرفتهای داستانی و خویشکاری شخصیتها به چشم میخورد؛ ولی باهمه این شباهتها، جهانبینی و نگرش متفاوت به شخصیتها و حوادث داستانی وجود دارد. این تفاوتها عبارتند از: «مرگ عشاق در پایان داستان»، «آزادی دختران در انتخاب همسر»، «نقشآفرینی عناصر ماورایی»، «حضور عرفان و تصوف»، «تأثیر جانوران در داستان»، «حضور شخصیتهای هندی» و «استقلال منبع» که به شناخت داستانهای تألیفشده در هند وتفاوت آن با داستانهای تألیفشده در ایران کمک میکند.
خلاصه ماشینی:
در مقایسۀ یک موضوع نظیره ای، حسن ذوالفقاری در یکصد منظومۀ عاشقانۀ فارسی به تبیین تفاوت های لیلی و مجنون ها، هفت پیکرها و خسرو و شیرین ها پرداخته است ؛ اما تاکنون اثری در تأثیر بن مایه های فکری بر آثار ایران و هند در هیچ یک از درونمایه ها و موضوعات منتشر نشده است .
(کنبوه لاهوری، ١٣٩٢) برخلاف این بن مایۀ فکری درداستانهای هندی، در ایران ، همۀ داستان های عاشقانه به وصال میانجامند: در جام جمشیدی، جمشید که عاشق شاهدخت زابل شده است ، به وصال میرسد و مدت ها با او به شادی زندگی میکند.
62 ٢- تطبیق و تحلیل بن مایه های فکری ایران و هند در داستان های عاشقانۀ نظیره ای : ٢-١ در «وامق و عذرا» (رک: ضمایم ، جدول ٢): تفاوت عمدۀ نظیره های «وامق و عذرا»، در ایران و هند، وام گرفتن از عناصر داستان های عاشقانه همان حوزۀ جغرافیایی است ؛ در هند، ستیکردن عشاق ، استفاده از منابع هندی، نقش آفرینی عناصر ماورایی و حضور تصوف در داستان از بن مایه های فکری است : «صرفی کشمیری» -از پیران عرفان اسلامی در هند-، شخصیت »قطب » را به داستان وارد کرده است تا برای فرزنددار شدن شاه دعا کند و روش رسیدن به وصال عذرا را به وامق آموزش دهد.
(عصار تبریزی، ١٣٧٥) در هند نیز، در این گونۀ داستانی، برخلاف دیگر نظیره ها، شاعران میکوشیدند که سنت شکنی کنند و بن مایه های فکری ایرانی و هندی را بیامیزند تا در داستان سرایی، هنجاری نو پدید آورند: در نظیرۀ جمالی دهلوی، طبق سنت هندی، «پیر» در دعا برای پسردارشدن شاه و گشودن راز دختری که شاهزاده او را به خواب دیده است ، حضور دارد.