چکیده:
شعر«میراث»یکی از اشعار مهدی اخوان ثالث استت کته شتاعر ستعی کترده استت در آن بتا
استفاده از زبان ادبی فاخر، تناسب و پیوند محکمی میان صورت و محتوا ایجاد کند.
در این مقاله با روشی تحلیلی - توصتیفی بته عوامتل تکترار، انستجام و روایتت در شتعر
پرداخته شده است تا نقش روابط موجود بر عناصر ساختاری این شعر، که دلالت کلّی » میراث «
این شعر را ساخته است، تبیین، و از این طریق مهمترین ویژگی های ساختاری این شتعر و رمتز
ماندگاری و زیبایی آن نشان داده شود. نتیجه این است که شاعر در این شعر با توجه فراوان بته
ساختار، انسجام صوری مناسبی به شعر بخشیده و با استفاده از روابط ستاختاری چتون تکترار،
انسجام و روایت، شعری را پدید آورده است که هم از نظر حسن انتخاب واژگتان و مناستبات
آنها در جایگاه هم نشینی و جانشینی از شعرهای موفق معاصر است.
خلاصه ماشینی:
"صدای «آ» اولین چیزی را که بـه گوش میرساند، طنین آه و حسرت است که با محتوای این شعر این همانی دارد و ایـن صدا و آوایی که از تکرار این مصوت برمیخیزد، حال و هوای معنایی و عاطفی سـخن را به ذهن خواننده میرساند؛ برای مثال در بند زیر با تکرارهای «آ» میتوان بـه وضـوح صدای آه و افسوس شاعر را در مسیر طولانی تاریخ شنید: «پوســتینی کهنــه دارم مــن / یادگــاری ژنــده پیــر از روزگــارانی غبــارآلود/ سالخوردی جاودان مانند/ مانده میراث از نیاکانم مرا این روزگارآلود» (اخوان - ثالث ،١٣٨١: ٣٢) نکته مهم اینجاست که مصوت «آ» در این شعر بیش از هـر واج دیگـری بـه عنـوان یکی از حروف قافیه و ردیف قرار گرفته است : غبار/ روزگار، مهربـان / داسـتان ، بنیـاد/ یاد/ باد، غبار/ میدار، باشد/باشد، دانه / خانه ، تـاریخ / تـاریخ و ...
از سوی دیگر این شیوه علاوه بر پیوند دادن بندها بـه بحـث معنـایی شعر هم مربوط میشود و در القا و تأثیرگذاری آن نقش مضاعفی دارد(قـدمیاری و دلائـی میلان ،١٣٨٩: ١٢٩٦) اینکه هر یک از بندها، نشـاندهنده مرحلـه ای از فراینـد یـک اندیشـه است ؛ اندیشه عظمت تمدن ایرانی که با روابطی منسجم در کنار هم قرار گرفتـه اسـت ، به طوری که در ذهن شاعر مناسبترین هم نشینی خود را یافته و در سطور آراسـته شـعر جاری شده است و با پیوستن در محور ارتباطی عمودی شعر، بندهای شـعر را تشـکیل داده و سرانجام «ساخت » نهـایی شـعر از مجمـوع ایـن بنـدها شـکل کامـل و صـورت ساختمند خود را یافته است ."