چکیده:
منظومه غنایی ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی در کنار توصیف زیبای هیجان عاطفی
عشق زمینی، دربردارنده باورهای دینی ایران پیش و پس از اسلام است. در کشاکش عشق
آتشین دو قهرمان اصلی داستان، نکاتی در خور توجه درباره لزوم و اهمیت سوگند خوردن و
پرهیز از شکستن و نادیده گرفتن آن دیده میشود. این امر نگارنده را بر آن داشت تا با واکاوی
این ور مطرح در ایران باستان و حتی رکن اصلی در قضاوتهای اسلامی)سوگند خوردن
طرفین دعوی و شاهدان مبنی بر درستی سخنان خود(، چگونگی و دلایل کاربرد آن را در این
منظومه به عنوان یک عنصر بنیادی و نیز میزان اهمیت و لزوم توجه و پایبندی به آن را
بنمایاند. شاید بتوان گفت اساس شکل گیری این منظومه عاشقانه را همین سوگند تشکیل
می دهد که شهرو - مادر ویس- در برابر موبد منیکان یاد می کند.
خلاصه ماشینی:
"این نشان میدهد که سوگند، آن هم سوگندی که بین این دو، آن هم در خفا صورت گرفته است چنین عاقبتی دارد؛ چه برسد به اینکه در دادگاهی و در مجمعی بزرگ انجام گیرد: ز شهرو با همه شـاهان گله کرد که بیدین چون شد و زنهار چون خورد (ص ٦٢) شهنشه را خوش آمد پاسخ زرد همـان گه نزد شهرو نامه ای کرد که شهرو راه مینو را مفــرموش سخنهایم بــه گوش دلت بنیوش به یاد آور ز شرم جـاودانت کجـا از دادگـر بیند روانت به یاد آور ز داورگاه دادار ز هول دوزخ و فرجام کـردار دین یکروزه کام این جهانی مخـر تیمار و درد جاودانی بدین سان پشت بر یزدان مکن پاک مگو بر کام اهریمن سخن پـاک مباش از جمله زنهـارخواران که یـزدان است بـــا زنهارداران (ص ٧٥) دایه در متقاعد کردن ویس برای پذیرش رامین به جانش سوگند میخورد و ویس گفته او را میپذیرد: ه جان من که جز چونین نباشد تـو را سالار جز رامین نباشـد (ص ١١٥) همی تا دایه سوگندان همیخـورد یکایک ویس را بــاور همیکرد (ص ١٢٠) شاعر به امر مهمی در ابتدای شکل گیری روابط عاشقانه ویس و رامین اشاره میکند و آن ، اینکه آنها با بستن عهد و پیمان و خوردن سوگندان مغلظ (از خداوند گرفته تا اجرام آسمانی و عناصر چهارگانه و شب و روز و نان و نمک ) پیوند عشق خود را بیناد مینهند."