چکیده:
در این مقاله ابتدا به توصیف و تحلیل مباحثات درک پارفیت در باب موضوع بیطرفی از منظر کانت میپردازیم. در ادامه ضمن بررسی انتقادی ساختار و پیامدهای سخن پارفیت، میزان استحکام آراء او را بررسی میکنیم. در فراز پایانی این متن نیز راه حل پیشنهادی خود را به عنوان بدیل تلاشهای صورت گرفته در این موضوع، تشریح مینماییم. به زعم ما نتیجهای که پارفیت به آن رسیده علاوه بر اینکه از حیث ساختار فلسفی نامنسجم است، با رئوس اندیشۀ کانت هم ناسازگار بوده و در تقویت انگیزش اخلاقی نیز ناموفق میباشد. در جهت جبران این نقائص، تلاش میکنیم با رجوع به نقد سوم کانت، نگاه زیباییشناختی او را به تأملات اخلاقی این متفکر ضمیمه کنیم. این رویکرد، افقی را به ما نشان میدهد که طبق آن تکوین شخصیت فاعل اخلاقی با تنقیح معیار معرفت اخلاقی مقارن میگردد. این تقارن علاوه بر استحکام نظری، از حیث عملی نیز ثمربخش خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"Golden rule reasoning, moral judgment, and law".
اما طبق آنچه پارفیت از خودآیینی در نظر گرفته و آنرا معادل رضایت حقیقی - عقلانی آدمیان انگاشته است ، میتوان وضعیتی را تصور کرد که منبعی خارج از ذات خردمند به وضع قانون پرداخته و قانون خود را مورد رضایت واقعی و نه صرف تصدیق زبانی آدمیان معرفی کند.
Kant، کانت ، ١٣٩٤: ٣٩) از این رو پارفیت صورتبندی خود را از نسخۀ بازبینی شدة کلام کانت چنین ثبت میکند: «عمل کردن طبق برخی طرق نادرست خواهد بود، مگر آنکه همگان بتوانند عقلااراده کنند که همگان بدین باور برسند که این قبیل اعمال از حیث اخلاقی مجاز است » (٢٠١١١٣٤٠,Parfit).
٢٣ با عنایت به مفاد قراردادگرایی است که پارفیت کلام را در این نقطه به پایان میرساند که ای بسا کانت از اصل متعالی اخلاق چنین تقریری را طلب کرده باشد: «همگان باید از اصولی تبعیت کنند که عقلامقبولیت جهانی و قابلیت ارادة همگانی دارند.
نهایتاسخن به این نقطه میرسد که قانون اخلاقی کانت با آنکه خود را اصل متعالی اخلاق معرفی میکند و به انسان به مثابۀ غایت مینگرد (٤٧& ٢٠٠٢٤٦,Kant ،کانت ، ١٣٩٤: ٩٤ و ٩٧)، مظابق تقریر پارفیت از درمان مشکلاتی مثل تبعیض نژادی، خشونت علیه زنان و بیتوجهی به بینوایان ناتوان است (٢٠١١١٣٣٨,Parfit).
(نک : کانت ، ١٣٩٤: ٨١، ٥٢١٠٨&٢٠٠٢٣٨,Kant) پارفیت معتقد است این بیان کانت میتواندقاعدة طلایی ١٠ را یادآوری کند که بر اساس آن باید با دیگران صرفابه همان طریقی رفتار کنیم که مایلیم با ما به همان طریق رفتار شود.