چکیده:
در دسته بندی رمانهای دهه هشتاد و نود، چهارنوع رمان عامه پسند، رمان جنگ، رمان شهری و رمان زن- محور را ملاحظه می کنیم که تفاوت ها و تقابل های نسلی بسته به نوع رمان و اندیشۀ حاکم بر آن در این تقسیم بندی چهارگانه متفاوت است. مساله اصلی این پژوهش، تحلیل چگونگی بازآفرینی مناسبات نسلی در رمان های این دو دهه است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای تقسیم بندی چهارگانه ای است که از رمان ها انجام شده است. در رمان های عامه پسند، تقابل های نسلی در حد طرح مفاهیم زندگی روزمره است. در نوع رمان جنگ، مفاهیم ارزشی ، تفاوت فکری و اختلاف عقیدتی میان دو نسل را رقم می زند. در رمان های شهری و مدرن تقابل های نسلی در حیطۀ اختلاف طبقاتی ، تفاوت طبقاتی فرزندان با والدین(عمدتا به دلیل تحصیل)، تفاوت های فکری و تفاوت شیوه زندگی نسل اول با نسل دوم بیشتر طرح شده است. رمان های زن- محور بیشترین تقابل و تنش نسلی را نشان می دهند. روابط پرتنش میان والدین و فرزندان در رمان فارسی در این دو دهه گسترش یافته و تقابل نسلی در رمان ها وجود دارد. ارتباط بین نسل ها از طریق گفتگو، درک و تعامل صورت نمی گیرد و انتقادهای جدی به مناسبات و ارتباطات خانوادگی در رمان ها مشاهده می شود.
خلاصه ماشینی:
روابط پرتنش میان والدین و فرزندان در رمان فارسی در این دو دهه گسترش یافته است و تقابل نسلی در رمانها وجود دارد.
پرسش اصلی پژوهش این است که مناسبت نسلی در دو دهه از 1370 تا 1390 چگونه در رمان فارسی بازتاب یافته و این مفهوم چگونه در محور مسائل موردتوجه نویسندگان قرار گرفته است؟ باوجودآنکه مناسبات نسلی، چنانکه ذکر شد، مفهومی مدرن است، اگر آن را مفهومی وسیع درنظر بگیریم، پیشینه و ریشۀ آن را در ادبیات کلاسیک همة ملتها میتوان جست.
البته رمان پاورقی همیشه ازنظر تعداد بر رمان متعالی پیشی داشته است؛ اما شمارگان این آثار در دهۀ 1370 بهشدت رشد کرد و از میان رمانهای رئالیستی این دهه بیشتر آنها رئالیسم ژورنالیستی با کارکرد تفریحی و سرگرمکنندگی است نه رئالیسم تحلیلی (بنگرید به دستغیب 1383؛ میرعابدینی 1386).
همانگونهکه زنان در ابتدای دورة مشروطه مضامین مربوط به خانواده، ارتباط میان زن و شوهر، و مناسبات خانوادگی را در روزنامههای آن دوره طرح کردند و میکوشیدند با آموزش مناسبات صحیح و عاطفی میان زن و مرد یا والدین و فرزندان تغییراتی در مناسبات خانوادگی آن زمان بهوجود آورند (بنگرید به عاملی 1389: 219)، در دهۀ 1380 نیز، به موازات گسترش رماننویسی زنان، مضمون خانواده و چالشهای مربوط به آن در ادبیات داستانی ایران طرح شد و زنان، که خود در کانون خانواده بودند، موفق شدند، با دیدگاهی انتقادی، مناسبات و روابط خانوادگی را طرح کنند؛ و دیگران از محبوبه میرقدیری (1384)، خانم نویسنده از طاهره علوی (1384)، رازی در کوچهها از فریبا وفی (چاپ اول: 1386)، و نگران نباش از مهسا محبعلی (چاپ اول: 1387) نمونههای موفقی از این نوع رمانهاست.