چکیده:
معیارسازی زبان از دو شکل کلی پیروی می کند؛ گاهی زبانی بدون دخالت مستقیم زبانی و تحت تاثیر عوامل گوناگون فرهنگی، سیاسی و اجتماعی معیار می شود و پایگاه معیاری خود را حفظ می کند و گاه این روند با نوعی برنامه ریزی و تدابیر ازپیش اندیشیده همراه است. معمولا این دو شکل در روندهای معیارسازی زبان ها با هم در کارند و از این رو، این دو شکل را نه انواع معیارسازی که وجه های مختلف آن می نامیم. در این مقاله با مقایسه معیارسازی زبان فارسی در دوره های پیش و پس از مشروطه می کوشیم جنبه های مختلف معیارسازی برنامه ریزی شده در دوره معاصر را تبیین کنیم. هدف اصلی، روشن شدن جنبه های آگاهانه معیارسازی زبان فارسی در دوره معاصر در پرتو مقایسه آن با دوره پیش از مشروطه و فراهم کردن زمینه نقد برنامه ریزی برای معیارسازی زبان در دوره معاصر است. مقایسه این دو دوره با مروری بر زمینه های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی موثر بر زبان همراه است و بر بنیاد دیدگاه هاگن درباره مراحل معیارسازی صورت پذیرفته است. معیارسازی در دوره پیش از مشروطه گرچه گاه با برنامه ریزی هایی همراه است و برخی فعالیت های معیارسازی پشتوانه ای از بصیرت زبانی، اجتماعی و فرهنگی دارد، در مجموع نوعی معیارسازی طبیعی به شمار می رود؛ بدین معنا که وجه برنامه ریزی شده معیارسازی بر آن حاکم نیست. دوره پس از مشروطه، دوره معیارسازی برنامه ریزی شده است؛ هرچند برخی فعالیت های برنامه ریزی شده در این زمینه با توفیق همراه نیست و درمقابل، برخی روندهای طبیعی زبان فارسی را در پایگاه معیار حفظ می کند. این مقاله در بررسی خود دیدگاهی کلان برگزیده است و بر بنیاد نظریه های «زبان شناسی اجتماعی» و «جامعه شناسی زبان» استوار است.
خلاصه ماشینی:
"مقایسة معیارسازی زبان فارسی در دورة پیش و پس از مشروطه Table1: Comparing the Standardization of Persian Language in Pre- and Post- Constitution Periods دورة پیش از مشروطه دورة پس از مشروطه مرحلة انتخاب معیار انتخاب دری به عنوان هنجار کلانمعیار؛ تأثیر عوامل سیاسی و فرهنگی ؛ تأثیر حکومت های مستقل ایرانی ؛ تأثیر ملی گرایی بازتثبیت فارسی به عنوان هنجار کلانمعیار؛ چرخش به سوی زبانهای اروپایی به عنوان منبع هنجارهای خردمعیار، سرهگرایی زبانی تأثیر عمیق و برنامه ریزیشدة ملی گرایی مرحلة گسترش نقش و کارکرد معیار زبان ادبی بسیار غنی با تأثیرپذیری از عربی ؛ زبان علم اغلب در جدال با عربی و زیر سایة آن؛ غلبة زبان دیوانی و اداری به تدریج بر عربی ؛ زبان دین همواره زیر سایة عربی زبان ادبی غنی با قطع وابستگی جدید به عربی ؛ فارسی در موقعیت یگانة زبان علم معتبر با تأثیرپذیری از زبانهای اروپایی و قطع وابستگی به عربی با واژهسازی بومی ؛ فارسی ، یگانه زبان دیوانی ، اداری و حقوقی ؛ زبان دین ، کماکان عربی همراه با تقویت فارسی در برخی زمینه ها؛ شکل گیری زبان فارسی رسانه ای مرحلة تدوین و تثبیت فرهنگ نویسی اغلب در خارج از ایران و با اهداف ادبی و معدودی فرهنگ دوزبانه ؛ دستورنویسی اغلب در خارج از ایران و با هدف آموزش به فارسی دوستان خارجی شکل گیری فرهنگ نویسی مدرن، فرهنگ های دو و چندزبانه و فرهنگ های تخصصی ؛ دستورنویسی آموزشی ، علمی و زبانشناختی مرحلة پذیرش معیار گسترش زبان ادبی و اداری و نیز علمی در داخل ایران و برخی قلمروهای مجاور مانند هند و عثمانی تبدیل شدن به زبان مشترک، رسمی و معیار؛ همة ایرانیان به عنوان عنصر هویت ایرانی ؛ تلاش برای گسترش آموزش در خارج از کشور؛ کاهش قلمرو زبان ادبی در خارج از کشور مرحلة حفظ معیار تلاشهای فردی، پراکنده و به ندرت حکومتی تلاشهای سازمانیافته ، برنامه ریزیشده و گستردة حکومتی و نهادهای مردمی / ٦."