چکیده:
اثر پذیری چندین برابری کودکان و نوجوانان از تلویزیون نسبت به بزرگسالان، نشان می دهد که به منظور بالا بردن سهم سازنده سازمان صدا و سیما در تربیت نسل آینده، این سازمان نیاز به خط مشی گذاری علمی در حوزه برنامه سازی کودک و نوجوان دارد و اولین گام در این مسیر، بازشناسی وضعیت موجود است. در پژوهش حاضر، وضعیت خط مشی گذاری سازمان صداوسیما در حوزه برنامه سازی کودک و نوجوان، در دوره زمانی سال های 1383 تا 1393، مورد بررسی قرار گرفته است. برای پرداختن به این مسئله از راهبرد پژوهش «نظریه داده بنیاد با رویکرد گلیزر» و روش گردآوری داده «مصاحبه نیمه ساخت یافته» با مدیران سازمان صداوسیما، مدیران گروه و کارشناسان حوزه کودک و نوجوان استفاده شده است. حاصل پژوهش 477 کد، 97 مفهوم و در نهایت، 14 مقوله شامل مقوله محوری «تقدم اولویت های ذهنی و سلیقه ای بر خط مشی ها»، مقوله های «جا به جایی ارزش ها و اهداف با خط مشی ها»، «خلا سیاستی»، «غفلت از حوزه کودک در سطح کلان سازمان»، «نبود ساختار نظارتی کارآمد»، «عملکرد جزیره ای در خط مشی گذاری سازمان»، «فشار کسری بودجه»، «عدم تربیت نیروی انسانی»، «فقدان ریل گذاری صحیح در انتقال خط مشی ها»، «تغییرات ساختاری»، «مخاطب محوری افراطی»، «تغییر ذایقه مخاطب»، «بیکاری تهیه کنندگان کودک» و در نهایت، «ستاره سالاری بی ضابطه و هدف» بوده است.
خلاصه ماشینی:
"نبود ریل گذاری صحیح در انتقال خط مشی ها: بسیاری از مصـاحبه شـوندگان پژوهش اذعان داشتند که در سیستم خط مشی گـذاری سـازمان در حـوزه برنامـه سـازی کودک و نوجوان ، مدیران تولیدی و تهیـه کننـدگانی کـه در خـط مقـدم رده عملیـات و برنامه سازی هستند و خط مشی ها باید مبنای عمل برای آنها باشـد، یـا خـط مشـی هـا را دریافت نمی کنند و یا اگر دریافـت کننـد، مجموعـه ای از اهـداف و اصـول کلـی ، طـی مجرایی رسمی به آنها منتقل می شود و سیستم انتقـال ، هـیچ فـراوری روی آنهـا انجـام نمی دهد تا جایی که برای نمونه در دوره دوم مدیریت آقای ضـرغامی کـه مقـام معظـم رهبری ٤ محور مهم دین ، امید، اخلاق و آگاهی را به عنـوان خـط مشـی کـلان سـازمان تعریف کردند، همین اهداف کلی در فرم های طرح و برنامه به تهیه کنندگان انتقـال پیـدا کرده بود.
الگوی بحران در مهروموم های پایانی دوره زمانی پژوهش ، به دلیل فشارهای کسـری بودجه و مشکلات مالی که سازمان با آنها مواجه بوده ، این حوزه بیشـتر از الگوی بحران تبعیت کرده است چراکه در این سال ها هیچ گونه رونـد مشخصی بر نحوه خط مشی گذاری و اجرای خط مشی ها حاکم نبـوده تـا جایی که به راحتی ، اولویـت اصـلی در برنامـه هـا ورود منـابع مـالی بـه سـازمان و سـاخت برنامـه هـا بـا حضـور حامیـان مـالی اسـت و حتـی صریح ترین قوانین سـازمان در خصـوص ممنوعیـت پخـش پیـام هـای بازرگانی و تبلیغاتی در برنامه کودک هم نقض شده اسـت و بسـیاری از تهیه کنندگان به دلایل مختلف بیکار مانده اند چـراکـه تنهـا بـا داشـتن حامیان مالی می توانستند برنامه بسازند."