چکیده:
فهم هر پدیده، از جمله درک یک نظام ناگزیر از بحث روش کشف و تولید و تبیین آن میباشد. این امر زمانی که با تکیه بر دغدغهمندی ساخت نظام اجتماعی از کتاب وحی باشد، اهمیتی مضاعف مییابد. روش تحلیل در یک نظام تا به عنوان یک مسئله اساسی مورد پیجویی قرار نگیرد، ترسیم درست از نظام نیز ناممکن میباشد. روششناسی حلقة اتصال میان فلسفه و نظریههایی است که تمام ابعاد ذهنی و عینی نظام را بهطورمنطقی و به شکل پازلی کامل در کنار هم قرار دهد. قرآن با توجه به ذخیرههای فراوانش رویکرد جامعی ارائه میدهد که روششناسی ناظر به واقع از آن استکشاف میشود. تعلیل به جامعیت این ذخیرهها درواقع استشهاد به جامعیت روششناختی آن نیز میباشد که دارای ویژگیهای خاصی است. این نوشتار پیوستگی سازوارة عناصر کلی نظام را با تأکید بر متدلوژی کشف و بازتولید نظام اجتماعی مورد بحث قرار میدهد.
The discussion and elaboration of the method of discoverity and investigation and production is inevitable in understanding any phenomenon including comprehension of a system. This point would be much more important in the case of striving to form a social system deduced from a Holy Book. If the method of investigation in a system is not researched as a basic issue، a correct sketch of the system would not be possible as well. Methodology is the interconnection between philosophy and the theories which logically form all the subjective and objective aspects of a system and puts them as a puzzle together. The Holy Qur'an، with its extensive resources، presents a comprehensive approach based on which the realistic methodology is deduced. The comprehensiveness of these resources results in the comprehensiveness of this methodology as well which has special characteristics. I will study the continuity of the systematic elements of the general system in this article stressing on the methodology of investigation and reproduction of a social system.
خلاصه ماشینی:
بحث از روش شناسي به عنوان يـک بحث نظري در متن علم ، به عنوان دانش اصالي جاي ندارد، بلکه يـک علـم اسـت کـه داراي ساختار معرفتي خاص و اصول موضوعه و پيش فـرض هاسـت (پارسـانيا، ١٣٨٣، ص ١٠-١٦) و قبل از آنکه به ارائۀ نظريه ها بپـردازد، شـيوه و روش توليـد نظريـه هـا و بازخواني ساختار آنها را مورد تدقيق قرار ميدهد که در آن ، زمينـه هـاي معرفتـي تبيـين ارتباط نظري با زمينه هاي معرفتي و فلسفي آنها را بررسي ميکنـد و بـه عنـوان الگـوي منطقي در مسير تفکر و تحقيق محسوب ميشود که هـدايتگر چگـونگي عبـور در ايـن مسير براي انديشمند بوده ، نهايتا به ارائۀ نحؤە ترسيم يک دستگاه و نظام واره ميپـردازد.
در روش شناسي جامع ، افزون بر ابعاد عينـي و قابـل مشـاهده کـه از طريـق اسـتقرا حاصل ميشود، به ابعاد ديگر که هر انسان و جامعه اي حيات فردي و اجتماعي خـود را با آن سپري ميکند نيز توجه ميشود؛ زيرا در اين بينش ، علـم بـه معنـاي کشـف واقـع دانسته ميشود و کشف واقع مسلماً تنها به جنبۀ فيزيکـي و عينـي اشـيا و امـور جهـان مربوط نيست و داراي مراتبي است ؛ بنابراين علم صرفاً محصور به جنبـه هـاي حسـي و حاصل عينيت ها نيست ، بلکه حس ، عقل ، خيال ، وهم ، عقـل ، شـهود و وحـي همگـي از ساحت هاي وجودي انسان است و انسان در همۀ آنـات بـا آنهـا زيسـت دارد؛ لکـن در معرفت سازي آنها داراي مراتب تشکيکي ميباشند؛ ضمن اينکه حاصل تضارب هر يـک از اينها نتيجۀ متفاوتي از علم را خواهد داشت .