چکیده:
مبانی هر مکتبی در نوع پاسخهای آن به مسائل زندگی ازجمله حیات سیاسی تأثیرگذارند و اتخاذ هر مبنا استلزامات خاص خود را میطلبد. در این میان مبانی هستی شناختی دارای جایگاه خاصی است و پذیرش هر نوع مبنای هستی شناختی، اثری متناسب در چگونگی پاسخ به مسائل سیاسی دارد. بر این اساس مسئله این است که «مبانی هستی شناختی» از منظر قرآن کریم کدام اند و پذیرش آنها چه بروندادهایی در تدبیر حیات سیاسی الزام میکند؟ به نظر می رسد اهم مبانی هستی شناختی از منظر قرآن کریم را در عناوینی چون «مخلوق بودن هستی، فقر نظام هستی، قانونمندی تکوینی، ابزارانگاری هستی، تداوم هستی پس از مرگ، مادی و فرامادی بودن هستی» بتوان یافت و نوع پاسخها به مسائل سیاست در اسلام متأثر از پذیرش این مبناهای قرآنی، متفاوت از پاسخها در مکاتب دیگر با مبناهای خاصشان خواهد بود. از مهمترین نتایج پذیرش این مبانی میتوان به برونداهایی چون «معناداری عبادت و اطاعت در حیات سیاسی، تناسب حق و تکلیف سیاسی با مخلوق بودن هستی، اثرپذیری حیات سیاسی از قوانین تکوینی و ثابت هستی، اثرپذیری قدرت از وابستگی و نیاز هستی به خالق در تقنین سیاسی، پذیرش دخالت علل غیرمادی در حیات سیاسی، آخرتمحوری در سیاست و...» اشاره کرد. این تحقیق با روش تحلیل و تفسیر آیات قرآن کریم سامان مییابد و علاوه بر استناد به منابع تفسیری مختلف، به طورویژه از تفسیرالمیزان علامه طباطبایی به عنوان یکی از معتبرترین منابع دستیابی به تفسیر صحیح آیات قرآن کریم در مسیر دستیابی به مبانی هستی شناختی مذکور و نیز بروندادهای سیاسی آنها بهره میبرد.
The bases of all schools [of thought] affect the type of their response to life's matters including the political life and preferring each base has its own special consequence. Ontological bases have a special position here and accepting each one has its corresponding effect on the manner of answering political questions. Therefore the question is: what are the ontological bases according to the Holy Qur'an and what is the outcome of their acceptance in the management of political life? The most important ontological bases- from the perspective of the Holy Qur'an - seem to be found in the following titles: "the universe being created، the poverty of the system of universe [with respect to God]، genetical legality، having an instrumentalistic look at the universe، the continuation of universe after death، the universe being material and super-material"; and the kind of answers Islam presents to political matters which are affected by accepting these Qur'anic bases، are different from the answers of other schools with their special bases. Some of the most important results of accepting these bases are: "meaningfulness of worship and obedience in political life، the conformity of political right and duty with being created، impressionability of the political life from the constant and genetical rules of universe، impressionability of power from the dependence of the universe on God in political legislation، acceptance of intervention of non-material causes in political life، being afterlife-centered in politics، …". This research will use the method of analyzing and interpreting the verses of Holy Qur'an and will use different interpretational sources، especially it will use the Al-Mizan interpretation of Allameh Tabataba'i which is one of the most reliable sources for achieving the correct interpretation of the Holy Qur'an to find the above mentioned ontological bases and their political outcomes.
خلاصه ماشینی:
بر اين اساس مسئله اين است کــه «مبــاني هســتيشــناختي» از منظــر قــرآن کــريم کــدام انــد و پــذيرش آنهــا چــه برون دادهايي در تدبير حيات سياسـي الـزام مـيکنـد؟ بـه نظـر مـيرسـد اهـم مبـاني هستيشناختي از منظر قرآن کريم را در عناويني چون «مخلوق بودن هستي، فقر نظـام هستي، قانون مندي تکويني، ابزارانگاري هستي، تداوم هستي پس از مـرگ ، مـادي و فراماديبودن هستي» بتوان يافت و نوع پاسخ ها به مسائل سياسـت در اسـلام متـأثر از پذيرش اين مبناهاي قرآني، متفاوت از پاسخ ها در مکاتب ديگر با مبناهاي خاصشـان خواهد بود.
به همين دليل اعلام شد هـدف علـم نـه تمجيـد خداوند که گسترش تسلط انسان بر طبيعت است و ملاک ارزش ها در حـوزه سياسـت ، نه از خداي خالق که از حس و مشاهده و تجربه هاي ناشي گرديد و دخالت در عرصـه هاي سياست منحصرًا حق بشر معرفي شد و حتي اگر برخي اومانيست ها بـه مخلـوق - بودن هستي ايمان داشتند، منظورشان خالقي بود که بر اساس خواسته هاي انسـان تنظـيم شده باشند؛ لذا هنگام تعارض ، مطالبات خالق را بـه نفـع بشـر کنـار مـيزدنـد (جرمـي ريفکين ، ١٣٧٤، ص ٣٧- ٣٦/ رندال ، ١٣٧٦، ج ١، ص ٢٧٤)؛ درنتيجه ارزش هـاي اخلاقـي در حيات سياسـي و...
در آيه ٢٤٧ بقره توانايي جسمي وابسته به خدا معرفي ميشـود و علامـه توضـيح مـيدهـد طالوت را بر آنان برتري داد، چـون برتـري از خداسـت وهـدف از ملـک آن اسـت کـه صاحب قدرت امور جامعه را چنان تدبير کند که هـر فـرد بـه کمـالش برسـد و بـراي رسيدن به آن ، علم به مصالح و مفاسد زندگي و قدرت جسماني براي اجراي ديدگاه هـا در راستاي مصالح جامعه لازم است و سخن خدا به اين دو اشاره دارد (طباطبايي، ١٤١٧، ج ٢، ص ٢٨٧).