چکیده:
با توجه به افزایش طلاق و افزایش خانوادههای تک والد، نیاز به توجه هر چه بیشتر به خانوادههای مادر سرپرست که با دردسرهای چندگانهای روبهرو هستند ضروری به نظر میرسد؛ بنابراین پژوهش کنونی با هدف کاوش تجربههای خانوادههای مادر سرپرست انجام شد. این مطالعه به شیوه کیفی است که در آن از روش تحلیل محتوی استفاده شده است. این شیوه با مشارکت 38 خانواده مادر سرپرست با برگزاری جلسههای بحث گروه کانون، بررسی ادبیات و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 10 نفر از پژوهشگران حوزه خانواده در طول یک دوره 12 ماهه در سال 1394 انجام شد. نمونهگیری به روش هدفمند و در سال 1394 انجام شد. دادهها گردآوری و ثبت شد و سپس کدگذاری انجام گرفت. تجزیهوتحلیل دادهها طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی، انجام شد. تجزیهوتحلیل دادهها منجر به تولید 12 درونمایه شد که دربرگیرنده: «مشکلات و اختلالات روانشناختی مادر، مشکلات جسمی مادر، مشکلات و اختلالات روانشناختی فرزندان، مشکلات جسمی فرزندان، مشکلات تحصیلی فرزندان، مشکلات اشتغال، مشکلات بین فردی اعضای خانواده، مشکل با شوهر پیشین و خانوادۀ وی، مشکل مالی، مشکلات مسکن، مشکلات خانواده مبدأ و مشکلات ناشی از افراد پیرامونی و شبکه های حمایتی اجتماع» هستند. این پژوهش درک تازهای از تجربههای خانوادههای مادر سرپرست با توصیف مشکلات آنها فراهم ساخت. ریشه این مشکلات، افزون بر مشکلات فردی و بین فردی، به تغییرات ساختار اجتماعی ما نیز مربوط میشود؛ بنابراین نتایج نشان داد که این خانوادهها مشکلات مهمی در جنبههای گوناگون زندگیشان دارند که نیازمند توجه بیشتری از سوی مسئولین هستند.
Since we have witnessed an increase in the number of divorce and single-parent families، paying more attention to importance problems among mother-headed families that face multiple difficulties seems necessary. Therefore، this study was conducted with aim of exploration the pathologies in mother-headed families. This study was a qualitative research، in which the content analysis approach was applied. The research procedure consisted the participation of 38 mother-headed families in focus group discussion sessions، literature review and semi-structured interview by 10 researchers in the field of family in a 12 months period in 2016. To analyze the collected and registered data، they were coded in 3 phases of open coding، axial coding and selective coding. Data analysis led to extraction of the 12 main themes of problems and psychological disorders of mothers، physically problems of mothers، psychological problems and disorders of children، physically problems of children، children's educational problems، employment problems، interpersonal problems among family members، former husband and his family problems، financial problems، housing problems، problems of family of origin and problems of people around and social support networks. This study provided a new understanding of the experiences of mother-headed families by describing their problems. The roots of this problems in addition to individual and interpersonal problems، are in changes in social structure of our society. Therefore، results showed this families has significant problems in various aspects of their families that require more attention by authorities.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اینکه بیشتر بررسیهای انجامشده در مورد خانواده - های تک والدی و بهویژه خانوادههای مادر سرپرست، در خارج انجامشده و کمتر پژوهشی در داخل کشور به آسیبهای این نوع از خانوادهها پرداخته است به نظر میآید مشکلت اشتغال، مسکن و درگیری با شوهر پیشین و خانوادٔە وی، تااندازهای ناشی از بافت فرهنگی جامعٔە باشد چراکه تنها در مصاحبههای نیمهساختاریافته با اساتید و بحثهای گروه کانون به آن اشاره شده بود.
بعد اجتماعی چنین ساختارهایی در جامعٔە ما نیز به نظر میآید تمایل به آن ندارند که زن را جدای از مرد تعریف کنند و با خلق طرحوارهها و باورهای منفی نسبت به زنان سرپرست خانواده، افزون بر اینکه کمکی به آنها نمیکنند با کاستن از توان بالقؤە آنان و ایجاد طرحوارههای ناکارآمد و منفی در ذهن این خانوادهها، بهتدریج آنها را بهسوی احساس طرد و در حاشیه بودن هدایت میکنند و این روند توانمندزدایی از سوی ساختارها و افکار خود تخریبی این خانوادهها دربارٔە خودشان، اکنون نهتنها گرهای از مشکلت آنها باز نمیکند بلکه با زمینگیر کردن هر چه بیشتر مادران، بستری را برای افزایش آسیبهای فرزندان آنها مهیا میسازد؛ بنابراین با توجه به این که سه مقولٔە »مشکلت اشتغال، مسکن و مشکل با شوهر پیشین و خانواده وی « در واکاوی مشکلت خانوادههای مادر سرپرست نسبت به مشکلت جوامع دیگر از برجستگی بیشتری برخوردار است میتوان نتیجه گرفت که هرچند مشکلت اشتغال در جامعٔە ایران فراگیر است ولی افزونی آن در این خانوادهها به ساختارهای سازمانی و ذهنی ایجادشده در راستای وابستگی اعضای این خانوادهها برمیگردد و بالطبع خانوادهای که با حداقلها به زندگی خود ادامه میدهد هیچ گاه به چنین توانمندی نخواهد رسید که حلقٔە رهایی از ساختارهای اجتماع و زندان ذهن خود را پاره نماید و چنانچه دید موشکافانهای به مقولٔە »مشکل با شوهر پیشین و خانواده وی« بیندازیم خواهیم دید ساختارهای ذهنی و سازمانی نقش پررنگتری در پدیدآیی و نگهداری آن دارند چراکه با از دست دادن قیم و نانآور خانواده، مادر خانواده با چالش نوپدیدی روبهرو خواهد شد: کنار آمدن با خانوادٔە شوهر به بهای از دست ندادن فرزندان از سویی و از سوی دیگر حمایتهای معنوی و مادی خانوادٔە شوهر.