چکیده:
رسانهها بر اساس نظریه کارکردگرایی بخشی از محیط بیرونی هستند که نقش موثری در بر ساختن هویت و دگرگونی آن یا به عبارتی در هویتسوزی / هویتسازی دارند. پیدایش دگرگونیهای اجتماعی و تغییر ارزش-های اجتماعی از مواردی است که در نتیجهی کارکرد رسانه صورت تحقق به خود میگیرند. رسانهها حوزههای عمومی و خصوصی مختلف مردم را به یکدیگر پیوند داده و به دنبال فرایند معناسازی و انتقال آن به مخاطبان و هویتسازی میباشند. پژوهش پیش رو در پاسخ به این اصلی است که مجموعههای تلویزیونی ماهوارهای کدام دسته از معنا، ایدهها و ارزشها را مسلط و طبیعی جلوه داده و در صدد شکل دهی به هویت مخاطب است. در این پژوهش به دنبال اثبات این فرضیه هستیم که مخاطبان با توجه به دسترسی به گفتمانهای مختلف و زمینههای فرهنگی و اجتماعی گوناگون، واکنش متفاوتی نشان میدهند. یا قرائتهای مسلط را میپذیرند یا مقاومت هویتی نشان داده یا وارد گفتگو میشوند. چگونگی قرائت یا رمزگشایی مخاطبان از مجموعه تلویزیونی عمر گل لاله که در یکی از شبکههای ماهوارهایی فارسی زبان پخش شده نمونه مورد تحلیل در این پژوهش است. چارچوب نظری پژوهش بر اساس رویکرد منظومه معنایی و با درهم تنیدن سه سنت نظری کارکردگرایی، مطالعات فرهنگی و نظریه هژمونی تدوین شده و با تکیه بر آن، معناسازی و بازسازی هویت توسط رسانهها و نیز چگونگی و دلایل مقاومت هویتی مخاطبان ایرانی در خوانش مجموعههای تلویزیونی ماهوارهای تحلیل شده است. روش پژوهش نیز بحث گروهی متمرکز است و از طریق آن قرائتهای هویتی مخاطبان مورد تحلیل قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
چارچوب نظري پژوهش بر اساس رويکرد منظومه معنايي و با درهم تنيـدن سـه سنت نظري؛ کارکردگرايي، مطالعات فرهنگي و نظريه هژموني تدوين شده و با تکيه بر آن، معناسازي و بازسازي هويت توسط رسانه ها و نيز چگونگي و دلايل مقاومت هويتي مخاطبان ايراني در خوانش مجموعه هاي تلويزيوني ماهوارهاي تحليل شده است .
پرسش اصــلي هــال در اين مقاله اين است کــه تــلويزيون تــا چه حد مـي تـواند سوژه ها را شکل دهـد و سـوژه ها تـا چه اندازه قادرند در برابر معناهـا 1- Utility 2- Selectivity 3- Involvement فصلنامه سال يازدهم شماره ٣٠ 17 و ارزش ها و رمزهايي که برنامه هاي تلويزيون بــه آنـهـا القا ميکنند، مقاومت ورزند؟ مقاله اي با عنوان «ارتبـاط تماشـاي سـريالهـاي شـبکه ماهوارهـاي فارسـي وان بـر هويت خانوادگي مخاطبان» نوشته پريزاد بهردوست و بهزاد دوران در سال ١٣٩٢، نشـان ميدهد که تماشاي سريالهاي فارسي وان بر هويـت خـانوادگي مخاطبـان تـأثير دارد و هويت خانوادگي والدين و فرزندان را تحت تأثير قرار ميدهد، اما در مورد والـدين هـر چه ارتباط با دوستان بيشتر باشد شدت تأثيرپـذيري هويـت خـانوادگي آنهـا ضـعيف تـر است .
بـا تکيـه بر چارچوب نظري طرح شده در تحليل اين سريال ايـن موضـوع بررسـي مـيشـود کـه مخاطبان سريال چگونه خوانش مرحج و رمزگان مسـلط را «رمزگشـايي»١ کـرده يـا در برابر گفتمان مسلط و موقعيت سوژگي و هـويتي کـه ايـن سـريال درصـدد ارائـه آن بـه مخاطب است مقاومت کرده يا تسليم شده يا وارد گفتگو ميشوند.
٦. تحليل قرائت هاي دانشجويان دختر آلتوسر بر اين باور است که کار ويژهي سـوژهسـازي توسـط رسـانه ، ايـن اسـت کـه بـا خطاب کردن و صدا زدن، افراد را در رابطه اي اجتماعي قرار دهد، فراينـدي کـه در آن افراد به عنوان مخاطب و در پاسخ به ارتباط، در ساختن هويت اجتماعي خود شـرکت و ايدئولوژيک عمل ميکنند.