چکیده:
پایان جنگ سرد و خاتمۀ حمایت ابرقدرتها از گروههای مخالف یکدیگر، جهانیشدن، آغاز مبارزۀ بینالمللی علیه ترویسم پس از 11 سپتامبر و کاهش حمایت علنی دولتها از گروههای تروریستی و.. موجب روی آوردن سازمانهای تروریستی به فعالیتهای مافیایی برای دستیابی به منابع مالی جدید شد. نتیجه آن، ایجاد سازمانهای ترکیبی یا همدستی دو نوع سازمان مافیایی و تروریستی بوده است. در این مقاله پس از ارائه بحثی تحلیل در باب این موضوع، مورد حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) بررسی میشود. پ.ک.ک از اوایل دهۀ 1990 ابتدا بهصورت همدستی با سازمانهای مافیایی و سپس با دخالت مستقیم در این قبیل فعالیتها، در مسیر پیوند با جرایم سازمانیافته گام برداشته است. این پیوند به تداوم حیات تروریسم کمک میکند و باید در استراتژیهای مهار تروریسم در نظر گرفته شود.
The end of the Cold War and termination of mutual support of the great powers from dear decedents، globalization، the fight against terrorism since 9/11 and decrease of support of terrorist groups by the states and etc. have led terrorist organizations to commence Mafia activities and to secure more financial resources for their own activities. Therefore، some new organizations have been established with a mixed feature، that is، mutual cooperation of mafia organizations and terror organizations. The paper offers an analysis about this development and focuses on the PKK as a case study. Since early 1990s PKK has been involved as a accomplice to mafia organizations but later it was involved directly with this kind of illegitimate activities and now it has a strong linkage we organized crimes. This linkage contributes to survival of this terror organization and therefore should be considered in developing strategies to contain terrorism.
خلاصه ماشینی:
ک. ک از اوايل دهۀ ١٩٩٠ ابتدا به صورت همدسـتي بـا سازمان هاي مافيايي و سپس با دخالت مستقيم در اين قبيل فعاليت ها، در مسير پيوند با جرايم سازمان يافته گام برداشته است .
برخي محققان معتقدنـد تحـولات پـس از جنـگ سـرد، کمپـين «مبـارزه بـا تروريسم » به رهبري امريکا، جهـاني شـدن ارتباطـات و اينترنـت و نيازهـاي مـالي گـروه هـاي تروريستي باعث شده است تا خط فاصل بين گروه هاي تروريسـتي و سـازمان هـاي دخيـل در جرايم جمعي و سازمان يافته (نظير قاچاق ، آدم ربايي، پول شويي، جعـل و...
يکي از اين قبيل تعاريف متعلق به کنوانسيون بين المللي توقف تأمين مـالي تروريسـم (١٩٩٩) است ؛ که در مادة ٢ آن در تعريف تروريسم آمده است : هر اقدامي که با قصد کشتن يا آسيب جدي رساندن به فـردي غيرنظـامي يـا هـر شـخص ديگري که در خصومت هاي يک وضعيت جنگي شرکت ندارد، هنگامي که هدف اقدام مزبـور، بالذات يا حسب شرايط ، ارعاب مردم يا واداشتن حکومت يا سـازماني بـين المللـي بـه عملـي خاص يا اجتناب از آن عمل باشد (٢٧٤ :٢٠٠٤ ,Golder and Williams).
يکي ديگر از نمونه هاي اين حالت سوم را روابط گروه هـاي مافيـايي آلبانياييتبار در منطقۀ بالکان با ايدئولوژي پان آلبانيسم دانسته اند؛ روابطي که در کـوزوو نيـز بـا قوت و حدت وجود داشته است (٢-٥١ :٢٠١٧ ,Roth).
ک. ک به «وصول طلب » شبکه هاي توزيع کننـده نزديـک بـه ايـن سـازمان از بسـتانکاران وجـود دارد (٢٠٠٧ ,Ekici and Pek) که نشان ميدهد اين همزيستي فراتر از ماليات گيري بوده است .