چکیده:
نویسنده این نوشتار معتقد است تروریسم به ابرچالشی برای اتحادیه اروپایی تبدیل شده؛ ابرچالشی که متأثر از بحرانهای غرب آسیا و برآمدن افراطگرایی و تروریسم در این منطقه است و اتحادیه اروپا را به این نتیجه رسانیده که باید در راهبرد پیشین منطقهای خود در قبال غرب آسیا و شمال آفریقا تجدیدنظر کرده و راهبردی مطابق با واقعیتها و شرایط جدید این منطقه در دستورکار قرار دهد. بررسی این راهبرد جدید و پیامدهای آن برای منطقه، محورهای اصلی این یادداشت را تشکیل میدهد
خلاصه ماشینی:
تأثير تروريسم بر راهبرد اتحاديه اروپا در غرب آسيا ياسر نورعلي وند مقدمه نويسنده اين نوشتار معتقد است تروريسم به ابرچالشـي بـراي اتحاديـه اروپـايي تبـديل شـده ؛ ابرچالشي که متأثر از بحران هاي غرب آسيا و برآمدن افراط گرايي و تروريسـم در ايـن منطقـه است و اتحاديه اروپا را به اين نتيجه رسانيده که بايد در راهبرد پيشين منطقه اي خـود در قبـال غرب آسيا و شمال آفريقا تجديدنظر کرده و راهبردي مطابق با واقعيت ها و شرايط جديـد ايـن منطقه در دستورکار قرار دهد.
علاوه بر اين ، تروريسم از يک سو، با ترويج بيثباتي در اروپا و القاء حس عـدم امنيـت در حوزه هاي صنعت گردشگري و سرمايه گذاري و از سوي ديگر، بـا بـه چـالش کشـيدن اروپـاي بدون مرز –يا همان پيمان شنگن به عنوان بنياديترين و مهم ترين پيمان در بناي اروپاي واحد- و افزايش کنترل هاي ملي بر مرزها که گردش آزاد سرمايه ، کالا، انسان و خدمات را بـا مشـکل مواجه ساخته ، توانسته است بر روندهاي نابسامان اقتصادي اتحاديه اروپا تأثير منفي گذاشـته و 182 فصلنامه مطالعات راهبردي، شماره ٧٧ پاييز ٩٦ گذار از وضعيت رکود به رشد پيوسته و مستمر اقتصادي را بـه ويـژه در اعضـاي جنـوبي ايـن اتحاديه نظير يونان ، اسپانيا، پرتغال و ايتاليا کند و به تأخير اندازد.
در سند راهبرد امنيتي جديد اتحاديه اروپا ايـن مفهـوم بـراي اتحاديـه اروپـا (ترميم پذيري دموکراسيهاي اروپايي) و همچنين ، کشورهاي ثالث و به طور خاص دولت هـايي که در خاورميانه و شمال آفريقا واقع هسـتند، تجـويز شـده اسـت .