چکیده:
«گاو»، اثر غلامحسین ساعدی و «مسخ»، نوشتة فرانتس کافکا از جمله آثار داستانی کوتاه معاصر به شمار میروند که دارای ژرفساختی کاملا شبیه به یکدیگرند. این دو اثر در واقع بیانی اکسپرسیونیستی از جامعة عصر ساعدی و کافکاست که میکوشد با رویکردی جادویی، رئالیسم ترس و خفقان و استبداد حاکم بر ایران بعد از کودتای 28 مرداد و پراگ 1900 را به تصویر کشد. این دو اثر، با وجود داشتن ژرفساخت یکسان، در حوزة شیوة شخصیتپردازی، کاملا با یکدیگر متفاوتاند؛ کاربرد گفتگو در مقایسه با سایر شگردهای پردازش شخصیت، بسامدی بسیار اندک در این مسخ دارد و در مقابل، توصیف با دامنة کاربرد وسیع، منطق حاکم بر شیوة شخصیتپردازی آن به شمار میرود.
«مسخ» به عنوان یکی از آثار برجستة ادبیات جهان، مورد توجه بسیاری از ناقدان و نویسندگان از جمله ولادیمیر ناباکوف قرار گرفته است. دربارة «گاو» اثر ساعدی نیز بسیاری سخن گفتهاند اما در هیچ یک از آثار مذکور، به طور مبسوط به بررسی شگردهای شخصیتپردازی در داستان کوتاه «گاو» و مقایسة آن با «مسخ» کافکا پرداخته نشده است؛ از این روی، در پژوهش حاضر عوامل موثر در پردازش شخصیت در دو اثر داستانی «گاو» و «مسخ» مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
در این داستان آنچه بیش از توصیف ظاهر، نویسنده را در پرداخت شخصیت هایش یاری می دهد، توصیف درونیات و احساسات و افکار قهرمان است ؛ توصیفی که از طریق آن بسیاری از جنبه های قهرمان و دیگر اشخاص داستانی برای خواننده مکشوف می شود.
در ایـن نـوع داسـتان هـا ساعدی برای رسیدن به نتایج تمثیلی ، با کمک عوامل ذهنی و حسی اغراق آمیز فـضایی مشکوک و ترسناک می آفریند» (میرعابدینی ، ١٣٨٣، ٣٢٦)؛ چنان که می توان گفت وی «در بیشتر داستان هایش حرفی از دنیای تاریـک و ناشـناختۀ درون دارد؛ درونـی بیمـار؛ رهرو عالم رؤیا؛ و نشانه های این بیماری و رؤیا شـب اسـت و مـاه و صـداهای ناشـناس و بادهای مرموز و موجودات عجیب » (کیانوش ، ١٣٥٣، ١٤٢).
تـصویری کـه کافکـا ـ راوی مسخ از شخصیت های داستانی و حوادث به دسـت مـی دهـد، تـصویری اسـت کـه حدس و گمان و ذهنیت قهرمان ، نقشی برجسته در سـاخت و پرداخـت آن دارد و تنهـا ابزاری که می تواند راوی را در این روایت یاری دهد، توصیف است و بس .
اما در داستان کوتاه گاو، شرایط به گونه ای دیگر است ؛ ساعدی یک روان پزشک پویا و حرفه ای اسـت و گفتگـو و تعامـل بـا مردم جامعه ، دغدغۀ اصلی زندگی وی به شمار می رود که این امـر تـأثیری برجـسته در نوشته های او دارد.
این ویژگی ، راوی ـ نویسندة داستان کوتاه گاو را نه در کنـار قهرمـان بلکه لابه لای سایر اشخاص داستانی می نشاند تا گفتگوهای آنها را بشنود و روایت کنـد و از طریق نقل همین گفته هاست که ابعاد شخصیتی قهرمـان و دیگـر اشـخاص داسـتانی برای خواننده بازسازی می شود.