چکیده:
موضوع تحقیق حاضر تعیین مالک سلولهای بنیادی موجود در خون بند ناف نوزاد است. در این پژوهش در راستای پاسخ به مسئلة پیشگفته ابتدا دلایلی را که شاید به استناد آنها مالکیت مادر یا پدر بر این سلولها ترجیح داده شود، از ابواب مختلف فقه و در قالب فروعات متعددی جمعآوری کردهایم و با بررسی هر یک از آنها نتیجه میگیریم که این دلایل برای اثبات این دو دیدگاه کافی نیستند و در ادامه با استناد به یافتههای پزشکی مبنی بر منشأ جنینی سلولهای بنیادی خون بند ناف و روشن کردن نقش مادر در تکوین این سلولها، با تبیین صحیح موضوع و طرح و نقد برخی اشکالهای وارد بر مالکیت نوزاد از این دیدگاه (که عرف متخصص نیز بر آن تأکید دارد) دفاع میکنیم.
خلاصه ماشینی:
دربارة فرع دوم نیز باید اشاره کرد که اگر مقصود شیخ از جزء بودن جنـین نسـبت بـه مادر، جزئیت تعبدی بر اساس روایت سکونی باشد، با نظر به عدم ثبوت اعتبار این روایت ، تعبدی به این مضمون ثابت نیست و اگر مقصود، ادعای جزئیت عرفی باشد، این ادعـا نیـز برخلاف مرتکزات عقلایی است ؛ زیرا به لحاظ برداشت هـای عرفـی رابطـة جنـین بـا مـادر همانند رابطة تخم مرغ با مرغ از قبیل رابطة ظرف و مظـروف اسـت (خـویی ، ١٤٢٨، ج ٢: ٤٥٩؛ صدر، ١٤٠٨، ج ٣: ١٥٣) و بر همـین اسـاس وقـف حیـوان بـاردار شـامل حمـل او نمی شود و در ملک واقف باقی می ماند (شهید ثانی ، ١٤٢٢: ٥٢٠؛ کاشف الغطاء، ١٤٢٢، ج٤: ٢٧١؛ خمینی ، بی تا، ج ٢: ٧٦) و این حکم در تمامی ظرف و مظروف هایی که عرف ، حکـم به وحدت آنها نمی کند نیز جاری می شـود (کاشـف الغطـاء، ١٤٢٢، ج ٤: ٢٧١) و از همـین روست که اکثر فقیهان برآنند که رهن حیوان باردار شامل حمل او نمی شود (حلـی ، ١٤١٣، ج ٥: ٤٠٦؛ بحرانی ، ١٤٠٥، ج ٢٠: ٢٤٢).