چکیده:
چکیده
در هر زبانی برای ترتیب واژگان جمله، «اصلی»وجود دارد که البته رعایت این اصل گاهی واجب و در مواردی ممتنع و در مواردی نیز جائز است. جواز در امر تقدیم و تاخیر بستگی به بافت متن دارد که نویسنده بسته به توان و هنرش، در متن خویش بدان مبادرت میورزد و اوج این هنر را در قرآن مشاهده میکنیم .در قرآن آیههایی با همان واژگان چند بار تکرارشدهاند؛ اما در هر بافتی که قرار گرفتهاند، ترتیب و ساختار آنها متفاوت گشته و باعث اختلاف معنا شده است.
نوشتار حاضر سعی کرده با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این پدیده بپردازد. هدف از انجام این پژوهش بررسی زیباشناسانه این اسلوب و ظرافتهای آن می باشد. این بررسی نشان داد که زیبایی این هنر در پرتو نظریه سیاق یا نظم واژگان قابل فهم بوده و در پرتو همین نظریه، ترجمهی هرمتن ادبی به ویژه قرآن که دارای نظم فرا بشریست مشکل است؛ اما با این وجود میتوان با یافتن معادلی مناسب در زبان مقصد به ترجمه برخی از تقدیم و تأخیرها مبادرت ورزید؛ هر چند در ترجمههای مورد بررسی غالب تقدیم و تأخیرها مغفول ماندهاند.
خلاصه ماشینی:
شاید چنین پنداشته شود که تقدیم و تأخیر واژگان تنها یک جابجایی ساده میان آنها است و هر متکلم یا نویسنده ای با رعایت ضوابطی که نحویان یا دانشمندان بلاغت در کتابهای خودشان در این موضوع بدان اشاره کرده اند، می تواند واژه ای را مقدم و واژه ای دیگر را مؤخر کند و مترجم هم با آشنا شدن به همین ضوابط و قواعد تقدیم و تأخیر در زبان مقصد، برای تقدیم و تأخیرهای قرآنی می تواند به راحتی معادل سازی کند؛ لذا این مقاله در صدد است ضمن تبیین زیبایی تقدیم و تاخیر به بررسی و مقایسه سه نمونه از ترجمه های قرآنی در این راستا بپردازد و به پرسشهای ذیل پاسخ گوید: - راز زیبایی تقدیم و تاخیر چیست ؟ ب- آیا می توان تقدیم و تاخیر را در ترجمه قرآن انعکاس داد؟ ج- مترجمان انتخاب شده دراین راستا چگونه عمل کرده اند؟ اهمیت و ضرورت انجام چنین پژوهشهایی در تصحیح و تحسین ترجمه های کتاب هدایت بشر و معجزه جاودان پیامبر صلوات الله علیه و آله ، قرآن کریم است و همچنین نشان دادن زیباییها و معانی پنهان در پس قواعد تقدیم و تاخیر می باشد.