چکیده:
مسئله نفاق و منافقان از مسائلی است که هر جامعه انقلابی با آن روبه روست؛ چه در صدر
باشد، چه در جریان انقلاب اسلامی. پس از پیروزی اسلام و انقلاب نوپای پیامبر اسلام
انقلاب اسلامی، منافقین که نتوانسته بودند به منافع و اهداف خود دست پیدا کنند، به انواع
عملیات های روانی تا مسلحانه روی آوردند و دست خود را به خون مردم ب یگناه رنگین کردند.
اکنون نیز مومنان باید در برابر توطئه های دشمنان داخلی و منافقین هوشیاری و بیداری خود
را حفظ کنند. پژوهش پیش رو با اشاره به دیدگاه قرآن و روایات در تبیین اقسام نفاق و امکان
بیان این تبیین در الگوی انقلاب اسلامی، به بررسی آن پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"این مواضع خصمانه تا بدانجا پیش رفت که بنیصدر نیز در سخنرانی خود خطاب به نیروهای انقلابی چنین گفت: «وحدت مسلمانها را با مرزبندی بههم نزنید» (بنیصدر، 1359)؛ ت) عملیات مسلحانه: هفت مرداد ۱۳۶۰، پس از رأی مجلس شورای ملی به بیکفایتی سیاسی بنیصدر و متعاقبا حکم عزل او توسط امام خمینی از مقام ریاستجمهوری، وی به همراه مسعود رجوی، سرکردۀ سازمان مجاهدین خلق، از ایران گریخت و آن دو پس از ورود به فرانسه، از آنجا مبارزۀ مسلحانه و تروریستی خود را بر ضد نظام جمهوری اسلامی ادامه دادند (راستگو، 1384: 616).
سازمان، که یکی از مؤلفههای هویتیاش پیشگامی در مبارزه با امریکا بود، در این دورۀ زمانی که تمام کشور از اقدام دانشجویان خط امام به هیجان آمده بودند و حمایت میکردند، سازمان ترجیح داد بدنۀ دانشآموزی و دانشجویاش را به راهپیماییهای مقطعی و کار توضیحی و تبلیغاتی فرا بخواند که این راهپیماییها معمولا به درگیری با مردم عادی و هواداران خط امام منتهی میشد (همان)؛ ج) ادعای دمکراتیک بودن: دو اصل از اصول مبارزاتی مارکسیسم که در کتابهای لنین و استالین درج شده بود، تأثیر بسزایی بر سازمان داشت و مورد قبول قطعی و جدی سازمان نیز واقع شده بود: اصل اول، لزوم وجود «مبارز حرفهای و فولتایم» بود که لنین بر آن تأکید داشت؛ بهاینمعناکه شخص بهجای آنکه شغل و زندگی و دغدغههای مختلف داشته باشد و در کنار آنها (اگر وقت میکرد) به مبارزه بپردازد، لازم است تا همۀ کارهایش را رها کند و کاملا و با تمام قوا در خدمت مبارزه قرار گیرد."