چکیده:
معروف است که یکی از اقدامات مثبت و عملی شاهان هخامنشی در مواجهه با فرهنگ سرسخت قبیلهای منطقة جنوب غرب ایران از یکسو و نیاز به جلب حمایت قبایل و وحشت از شورش آنان از سوی دیگر برقراری پیوندهای خانوادگی به شکل ازدواجهای سیاسی با مهمترین رهبران قبایل بود. ارتباط سیاسی و خویشاوندی داریوش اول (۴۸۶ـ۵۲۲ ق.م) با گبریاس یکی از همدستانش در سرنگونی گئوماته/ بردیا و رهبر قبیلة پاتیشوری، یکی از قبایل قدرتمند منطقه یادآور رابطة داریوش سوم (۳۳۰ـ۳۳۵ ق.م) واپسین شاه هخامنشی با ماداتس رهبر اوکسیها یکی از قبایل سرکش همین منطقه است. مقالة حاضر با مطالعة تطبیقی دو مورد فوق سعی میکند نشان دهد که دستگاه سیاسی هخامنشی چگونه با ایجاد اتحادیههای قبیلهای تحت رهبری معتمدین شاه به تقویت قدرت خود و تداوم آن در طول بیش از دو قرن برمیآمد. مطالعة پیوندهای قبیلهای شاهان هخامنشی به این پیشنهاد ختم میشود که داریوش سوم احتمالاً تباری اوکسی داشته است.
The region of southwest Iran where many Persian and non-Persian tribes lived during the Achaemenid period was crucial for the Achaemenid state especially in that almost all roads connecting the two imperial capitals of the empire run through this region. The policy used by the Achaemenid state for controlling this tribal region with its communication roads was to establish tribal confederations headed by a close relative of the king. Madates and Gobryas were among two leaders of these tribal confederations: Uxian and Patischorian (OP: Patisuvaris). The Great Kings tried to reinforce these state-created tribal confederations by political marriages even until the end of the Persian Empire. Sisygambis the mother of Darius III called by the Greeks authors as a non-Achaemenid king was an Uxian woman married by Arsanes an Achaemenid prince. This is why she negotiated Alexander to free the Uxians under Madates a relative of Darius. Gobryas the head of Patischorian tribe was one of the seven who rebelled against Bardiya/Gaumata. Based on the Persepolis Fortification texts، the region between modern Basht and Ardakan called Fahliyan or Shulestan (Sullaggi) was the territory occupied by this tribe. The Gobryas family and their agents possessed lands and estates in this region. Irdabama the daughter of Gobryas born from his marriage with daughter of a local dynast was married by Darius I in order to controlthisregion.She،like Sisygambisof Uxiana، owned economic interests in the form of estates and storehouses at Sullaggi granted by the king. The seven is derived from tribal structure of Achaemenid state and society.
خلاصه ماشینی:
تأملی بر پیوندهای قبیله ای شاهان هخامنشی و نقش آن در تحکیم و تداوم شاهنشاهی با تکیه بر دو قبیلۀ اوکسی و پاتیشوری * علی بهادری استادیار گروه باستان شناسی دانشگاه شهید بهشتی (از ص ١ تا ١٩) تاریخ دریافت مقاله : ٩٦/٠٢/٠٦ ؛ تاریخ پذیرش قطعی : ٩٦/٠٦/٢٠ چکیده معروف است که یکی از اقدامات مثبت و عملی شاهان هخامنشی در مواجهه با فرهنگ سرسخت قبیله ای منطقۀ جنوب غرب ایران از یک سو و نیاز به جلب حمایت قبایل و وحشت از شورش آنان از سوی دیگر برقراری پیوندهای خانوادگی به شکل ازدواج های سیاسی با مهم ترین رهبران قبایل بود.
٢. اسکندر و قبایل جنوب غرب ایران : اوکسیها بر طبق روایت آریان ، دیودور و کنت کورث ، اسکندر در زمستان سال ٣٣١ ق م با هدف تصرف تخت جمشید از شوش عازم پارس شد.
ازاین رو، منطقۀ بین شوشتر و مسجدسلیمان را بایستی به عنوان آغاز قلمرو اوکسیها در خوزستان دانست و اسکندر بعد از عبور از کارون در این نقطه بود که وارد سرزمین آنان شد و شاید در همین منطقه با مقاومت ماداتس پارسی در تنگه و شهر مواجه شد (٣٩٠ :١٩٩٩ MacDermot and Schippmann).
٥. داریوش اول و گبریاس در رابطه با حضور اسکندر در اوکسیانا و دخالت سیسیگامبیس به این فرضیه اشاره شد که مادر شاه صاحب منافع اقتصادی در آنجا بوده است (١٠ :a٢٠١١ Henkelman).
T. “The Persepolis Fortification Texts and the Royal Road: Another Look at the Fahliyan Area,” in Le archives des fortifications de Persépolis: État des questions et perspectives de recherches, eds, P.