چکیده:
کتاب Sufism and Taoism، نوشته توشیهیکو ایزوتسو از جمله کتابهای خوب و تاثیرگذار در زمینه مطالعات تطبیقی ادیان است. در این کتاب عرفان ابنعربی و تائویی، با یکدیگر مقایسه شدهاند. آشنایی خوب نویسنده با این دو مکتب عرفانی و همچنین تفکیک معرفی دو سنت عرفانی از بخش مقایسه، از جمله امتیازاتی است که این کتاب را شایستة خواندن کرده است. لیکن این اثر ضعفهایی نیز دارد. با وجود اینکه نویسنده آشنایی خوبی با عرفان ابنعربی دارد، نتوانسته است عناصر کلیدی عرفان او را معرفی و نظام عرفانی او را بهخوبی بازسازی کند. این امر باعث شده است مسائل عرفان نظری و عملی را به هم بیامیزد. همچنین نویسنده از تفسیرهای مختلف عرفان تائویی غفلت ورزیده است. از طرف دیگر، علیرغم اینکه هدف کتاب مقایسه است، اما بخش کوچکی از کتاب به مقایسة دو سنت، اختصاص یافته است. علاوه بر این، مقایسة او نیز دارای ایراداتی است؛ مانند اینکه از ماهیت نظری عرفان ابنعربی و ماهیت عملی عرفان تائویی غفلت کرده؛ در مقام مقایسه کمتر به اختلافها توجه کرده؛ در معادلسازی بین این دو سنت دچار اشتباهاتی شده؛ و کار او به تحمیل عرفان ابنعربی بر عرفان تائویی انجامیده است
خلاصه ماشینی:
علاوه بر اين، ترجمه چنين کتابي نياز به آشنايي وسيع با زبان عرفاني، هم عرفان اسلامي و هم عرفان تائويي، دارد، اما به نظر ميرسد که مترجم در اين زمينه مهارت كافي نداشته و همين امر موجب شده است تا در ترجمه اشکالات زيادي، در زمينه معادلهاي اصطلاحات عرفاني وجود داشته باشد.
يکي از ايرادات مهم تطبيق ايزوتسو بين سنت عرفان اسلامي و تائويي اين است که نويسنده به تمايزها توجه جدي نداشته است.
يكي از تفاوتهاي مهم بين عرفان ابنعربي و تائويي كه توجه به آن در مقام مقايسه ضروري به نظر ميرسد، توجه به حقيقتي است که قبلاً بيان کرديم؛ يعني اينكه هرچند ابنعربي در فصوص الحکم به مسائل عرفان عملي هم ميپردازد، اما ماهيت عرفان او در اين کتاب نظري است (ر.
يكي ديگر از تفاوتهاي مهم بين اين دو سنت عرفاني كه توجه به آن ميتواند در مقايسه بين اين دو سنت عرفاني تأثيرگذار باشد، اين است كه عرفان ابنعربي نقطة اوج عرفان اسلامي است، حال آنكه عرفان تائويي در تائو ته جينگ، در دوران شكلگيري قرار دارد.
در نتيجه در موارد زيادي نويسنده مجبور شده است تا نظام خاصي به سخنان اين عارفان بدهد و حتي در مواردي هنگام بيان عرفان تائويي از نظام ابنعربي وامگيري کند که اين تحميل يک نظام بر نظام ديگر را به دنبال دارد.
نويسنده به قصد اينکه زبان مشترکي بين عرفان اسلامي و تائويي شکل گيرد، تائو را معادل وجود قرار داده (Ibid: 472) كه از چند جهت داراي اشکال است: اولاً تحميل يک سنت بر سنت ديگر است و اين امر در مقايسه موجب سوءفهم است.