چکیده:
چکیده بی شک بخشی از دلایل وقوع انقلاب مشروطه را باید در خارج از مرزهای ایران جستجو کرد.در این زمینه،استعمار اروپایی عامل مهمی بود اما استعمار،فقط مسأله ایران و ایرانیان نبود بلکه استعمار را باید پدیده کلانی دانست که همه کشورهای اسلامی را در بر گرفت اما آنچه پیوند استعمار با جهان اسلام را پررنگ تر می کرد،ویژگی ها یا همان ناتوانی های سیاسی کشورهای اسلامی بود که راه را برای استعمارگران گشود و این گشودگی بیش از این که هدفش ایران باشد،جهان اسلام بود که منجر به حوادث بسیاری از جمله مشروطه در ایران و فروپاشی خلافت در عثمانی شد از این رو،بررسی چیستی رابطه استعمار،سیاست و وضع دنیای اسلام در دوره مشروطه از یک سو سئوال نوشتار حاضر و از دیگر سو، ارائه پاسخ به آن هدف مقاله حاضر به شمار می رود که به روشی توصیفی دستیابی به آن دنبال می شود. واژگان کلیدی:استعمار،سیاست، دنیای اسلام، مشروطیت و ایران
خلاصه ماشینی:
استعمار نوع اول، قدیم است که در آن قدرت های بزرگ به اشغال سرزمینی دست می زنند و بعد هم آن را اداره می نمایند اما با افزایش آگاهی مردم، استعمارگران قادر نبودن این روش استعماری را ادامه دهند به علاوه، هزینه نگهداری نیروی نظامی و تلفات انسانی را بر آنان تحمیل می کرد از این رو، اجانب وارد دوره جدیدی از استعمار شدند که ویژگی آن اجیر کردن و به خدمت گرفتن عناصر سرسپرده برای به دست گرفتن مقدرات یک کشور بدون حضور سربازان بود.
غرب زده ها اغلب از طبقات متوسط بوروکرات ها بودند در حالی که در غرب گرایی، طبقات بالای بوروکراسی دیده می شدند، لذا می توان نتیجه گرفت که: غرب زدگی از دامنه وسیع تر و گستره عمیق تر(مانند کشف حجاب در مقابل تغییر لباس یا اصالت یافتن تکلم به زبان خارجی در برابر استفاده از لغات غرب در زبان) برخوردار بود و فراگیری بیشتری پیدا کرد اما بروز چند واقعه، به تسریع و سپس تسریع غرب زدگی انجامید از جمله مهم ترین آن ها، فروپاشی خلافت اسلامی در سال 1922، عرضه کتاب الاسلام و اصول الحکم اثر عبدالرازق در 1925 و جایگزین شدن جمهوری به جای آن بود، ولی با کاهش اعتبار عمومی حزب آتاتورک در دهه 1940و بروز انقلاب اسلامی در ایران و تآثیر آن بر ترکیه و ظهور اسلام گرایی و اسلام گرایانی چون: نجم الدین اربکان و عبدالله گل و...