چکیده:
معاداز اصول عقاید اسلامی است. شاید کمتر صفحهای از قرآن مجید باشد که در آن ذکری از این حقیقت خطیر نباشد؛ اما در نحوه وقوع و چگونگی رخداد آن بحثهای گوناگونی خصوصا از قرن دهم به بعد در میان فلاسفه اتفاق افتاده است. به نظر مرحوم زنوزی معاد جسمانی صعودهمین بدن عنصری در اثر حرکات جوهری و استکمالات ذاتی بهسوی نفس مفارق است و اینکه این بدن تناسبی پیدا کند با نفس اخروی که بتواند همراه آن باشد. با توجه به اینکه ایشانیکی از مفسران برجسته فلسفه صدرایی است، بررسی و ارزیابی دقیق دیدگاه ایشان اهمیت دارد. علت اصلی دست برداشتن ایشان از نظریه جسم مثالی صدرا در بحث قیامت این است که آن را مطابق با نظر شرع نمییابد و درعینحال معاد شرع را قابلبیان با ادبیات فلسفی میداند.در نظریه ایشان بیشتر مبانی فلسفی حکمت متعالیه مانند(اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری) حفظشده است. به عقیده او، نفوس انسانی که هنگام تعلق نفس به بدن تحت تدبیر نفس کل است، پس از مرگ به نفس کل متصل میشود و از قوا و اعضای آن به شمار میآید و از آن طریق میتوانند همچنان بدن خویش را تدبیر کنند.به نظر وی، بدن که شامل ودایع و آثاری از نفس است، در مسیر حرکت جوهری خود بهسوی نفس کلی که در حقیقت مبدا فاعلی او بوده است، به بدنی تبدیل میشود که شایستگی ملحق شدن به روح در قیامت را داشته باشد.
در این رساله، نظریه ایشان در باب معاد را واکاوی کرده، تبیین و تقریری صحیح و روان از آن ارائه کردهایم و سوالات و اشکالات صدرالمتالهین در امتناع معاد با جسم عنصری را بر اساس تبیین جسم عنصری مدرس زنوزی جواب داده ایم.
خلاصه ماشینی:
"<H2>بررسی</H2> مدرس زنوزی هم معتقد میباشد که این دنیا با آخرت متفاوت است اما برای تشکیل بدنی جدید که متناسب با آن آتش اخروی باشد نیاز نیست که به جسم مثالی صدرا معتقد باشیم بلکه ایشان معتقد است که همین بدن عنصری با حرکت خویش به بدنی متکامل تبدیل میشود که با جسمانی و عنصری بودن همانطور که ظاهر شریعت بر آن دلالت دارد در عین حال قابلیتهایی خواهد داشت که هرگز در این بدن دنیوی نخواهد بود.
<H2>دلیل ششم</H2> اگر در قیامت این بدن دنیوی و عنصری محشور باشد پس درواقع این آخرت است که به دنبال دنیاست درصورتیکه آخرت نشئهای است که بالاتر و برتر از این دنیاست و دنیا باید به دنبال آن باشد و نه بهعکس و در حقیقت اگر جسم عنصری در معاد باشد این به معنی سیر نزولی به دنیاست و نه سیر طولی و صعودی دنیا به آخرت و آخرت تنزل دنیا میشود و نه تصعد آن و این در حالی است که خزانه و اصل هر آنچه در پایین است تنزل یافته عالم بالاست همانطور که خداوند متعال میفرماید(صدرالمتالهین، پیشین)﴿وإن من شیۡء إلا عندنا خزآئنهۥ وما ننزلهۥٓ إلا بقدرٖ معۡلومٖ﴾(حجر (۱۵): 21) <H2>بررسی</H2> با توجه به تبیینی که در معاد جسمانی عنصری مدرس زنوزی بیان کردیم، اینطور نیست که آخرت به دنبال دنیا باشد بلکه به عکس دنیا و أعضاء عنصری آن باید مراحلی را طی کنند تا لایق عبور از نشئه دنیا به آخرت شوند و در حقیقت سیر صعودی موجودات باعث میشود که همه چیز به سمت بالا و اصل خویش در در حرکت باشد و در حقیقت آخرت ظهور و تجلی حرکت جوهری این دنیا و تغییر آن به حقیقت دیگری است که موجب پدید آمدن نشئه دیگری میشود همانطور که حرکت جوهری نفس در مرحله جسمانیت آنرا لایق ظهور مرتبه جوهریتش میکرد حرکت جوهری این عالم هم به ظهور حقیقتی بالاتر میانجامد؛ و این هرگز به معنی تنزل آخرت نیست بلکه به معنی صعود موجودات در قوس صعود به حقیقت خود است."