چکیده:
موضوع روش در حوزه های مختلف علمی برای نظام های اجتماعی و آموزشی موضوعی مهم است. این اهمیت از آن رو است که تولید و باز تولید دانش مرهون روش شناسی دانش است و روش شناسی دانش نیز مرهون موضوع دانش است و ریشه در تلقیات و ادراکات وجود شناختی و معرفت شناسانه از علم و منابع شناخت دارد. علم بودن یک علم مرهون انسجام مسائل و انسجام مسائل در گرو عاملی وحدت آفرین است و بیشتر حکما این عامل را موضوع علم می دانند. همچنین، موضوع علم را ماک طبقه بندی مسائل یک علم و معیار تمایز، تقدم و تاخر، تداخل و اشتراک علوم تلقی کرده اند. بدین منظور، این مقاله پس از مرور رویکردهای چهارگانه علم شناسی مسلمین، به این مهم پرداخته است و به ویژه پس از طرح رویکرد چهارم موسوم به «رئوس ثمانیه» (هشتگانه )، که متضمن شناختی اجمالی از یک علم خاص (مثا علم عمران یا دانش اجتماعی ) است، امکان این بررسی ، عملی تر شده و با استفاده از یکی از اقسام رئوس ثمانیه، که «انحای تعلیمیه» است، امکان ورود خاص به مسائل روش شناختی مسلمین فراهم شده و با طرح آن، مشصا به بررسی این مطلب پرداخته شده که آیا ارتباط روش با موضوع و مسئله مورد توجه قرار گرفته است یا خیر؟ فقدان ارتباط موضوع و مسئله با روش در دانش اجتماعی و به ویژه در آرای ابن خلدون ، به طور عمده تابعی از مشکل جدایی شناخت عقلی از نقلی در مقام «نظریه شناخت» و نقص رویکرد معرفت شناسانه به عقل و نقل در جایگاه منبع شناخت به عنوان منبع منسجم و متحد و تبیین سازوکار ارتباطی آنها (در مقام روش شناخت ) است . به نظر می رسد دلیل دیگر آن ، عدم تفکیک یا تدقیق و ایضاح تعریف علم ، عوارض ذاتی علم و مسائل علم از یکدیگر باشد که به نوبه خود ، مشکل و گرفتاری «دور» را پدید می آورد. شاید ابن سینا برای رهایی از همین مشکل دور، ماک واسطه در حمل را جهت تمایز عرضی ذاتی از غریب مطرح کرده و محمول بی واسطه را عرضی ذاتی می داند.
خلاصه ماشینی:
بدین منظور، این مقاله پس از مرور رویکردهای چهارگانة علمشناسی مسلمین، به این مهم پرداخته است و بهویژه پس از طرح رویکرد چهارم موسوم به «رئوس ثمانیه» (هشتگانه)، که متضمن شناختی اجمالی از یک علم خاص (مثلاً علم عمران یا دانش اجتماعی) است، امکان این بررسی، عملیتر شده و با استفاده از یکی از اقسام رئوس ثمانیه، که «انحاي تعلیمیه» است، امکان ورود خاص به مسائل روششناختی مسلمین فراهم شده و با طرح آن، مشخصاً به بررسی این مطلب پرداخته شده که آیا ارتباط روش با موضوع و مسئلة مورد توجه قرار گرفته است یا خیر؟ فقدان ارتباط موضوع و مسئله با روش در دانش اجتماعی و بهویژه در آرای ابن خلدون، بهطور عمده تابعی از مشکل جدایی شناخت عقلی از نقلی در مقام «نظریة شناخت» و نقص رویکرد معرفتشناسانه به عقل و نقل در جایگاه منبع شناخت بهعنوان منبع منسجم و متحد و تبیین سازوکار ارتباطی آنها (در مقام روش شناخت) است.
یکی از اقسام رئوس ثمانیه، «انحاي تعلیمیه» است که محل استفادة نویسنده برای ورود خاص به مسائل روششناختی مسلمانان است و با طرح آن، به بررسی این مطلب میپردازد که آیا متقدمان مسلمان به ارتباط روش با موضوع و مسئله توجه داشتهاند یا خیر؟ رویکردهای چهارگانة علمشناسی مسلمانان طرح مسائل مرتبط با علمشناسی چیزی نیست که در عصر جدید و بهطور ناگهانی و بدون پشتوانه حاصل شده باشد، بلکه دانشمندان مسلمان به مقولة علم و علمشناسی اهمیت فراوانی داده و اندیشمندان اسلامی در مواجهه و رویارویی با علوم رویکردهای مختلفی را برگزیدهاند، بهطوریکه چهار رویکرد متفاوت را در شناسایی علوم مطرح کردهاند ( کیانی فرید و قراملکی،1380 : 6-48).