چکیده:
در چند دهة اخیر، ظهور جنبشهای اجتماعی و شیوههای جدید بیان خواستها و اعتراضها، گسترة متنوعی از اشکال رفتار جمعی را مطرح کرده که ازنظر اهداف، ماهیت و روش مبارزه، با جنبشهای کلاسیک (سنتی) تفاوت اساسی دارد. در این تحقیق به بررسی زمینة شکلگیری جنبشهای نوین اجتماعی در ایران و غرب میپردازیم. تلاش ما بر این است که چگونگی شکلگیری جنبشهای اجتماعی جدید در غرب و ایران را بیان و از دیدگاه هابرماس و زاهد با یکدیگر مقایسه کنیم. هدف ما پاسخ به این سوال است که در کشور ایران بهعنوان یک جامعة اسلامی جنبشهای نوین اجتماعی چگونه شکل گرفته است و دارای چه وظیفهای هستند؟ روش تحقیق این مقاله سندی و تحلیلی توصیفی است. یافتهها حاکی از این است که دیدگاه هابرماس دربارة جنبشهای اجتماعی نوین در جامعة ایران بهعنوان یک جامعة اسلامی صادق نبوده و قدرت تحلیل این پدیده را ندارد. زیرا نظریة هابرماس مربوط به نظام لیبرالدموکراسی سرمایهدارانة غرب است و از اهداف مهم جنبشهای اجتماعی جدید در آنجا فشار به دولت رفاه برای حل مشکلات رفاهی اجتماعی است، اما در جامعة ایران بهعنوان یک جامعة اسلامی که سیاستهای دولت بر مدار دولت رفاه به سبک غرب نمیگردد، نیاز به یک نظریة بومی برای تبیین این جنبشها است؛ ازاینرو، دیدگاه زاهد انطباق بیشتری با شرایط جنبشهای اجتماعی نوین در ایران دارد. دولت اسلامی وظیفه سرپرستی رشد مردم در دنیا و آخرت را دارد و وظیفة جامعة اسلامی هم اطاعت از امر ولیّ الهی، یا ولیّ معصوم و در غیبت او ولیّ فقیه است تا زمانی که ملتزم به احکام الهی در رفتارهای فردی و اجتماعی و در مدیریت جامعه باشد، جنبشهای جدید در این جامعه در راستای تسهیل این نوع از رابطه فعال هستند.
خلاصه ماشینی:
جدول 1: مفهوم جنبشهای اجتماعی قدیمی و جدید (قانعی راد و خسروخاور، 1386: ص240) معیارها جنبشهای اجتماعی قدیم جنشهای اجتماعی جدید سازمان اتحادیههای صنفی و احزاب سازمانهای شبکهای و غیردولتی سیاست سیاستیکسانگرایی نهادینه رهاییبخش طبقات سیاست تفاوت سیاست جنبش سیاست زندگی سیاست هویتی اهداف سیاسی و اقتصاد تغییرات نظاممند سیاسی مبارزه با استثمار دعاوی کلگرایانه فرهنگی و هویتی اصلاحات و سیاستگذاری مبارزه با طرد اجتماعی دعاوی مشخص و ویژه روشها از مبارزة نهادینه تا خشونت تصرف قدرت مواجههگری مبارزه و ایجاد تضاد خودخواهانه ذینفعبودگی اعتراض مدنی و روشهای غیرخشونتآمیز گفتوگوی با قدرت ظرفیتسازی مذاکرة دگرخواهانه داوری و وکالت خودخوانده در این بخش، از میان آراي متنوع اندیشمندان غرب برای تبیین جنبشهای اجتماعی جدید به نظریات هابرماس میپردازیم که از متأخرترین نظریهها در این مورد است و پیدایش جنبشهای اجتماعی جدید را در ارتباط با مقولات رفاه اجتماعی مورد توجه قرار میدهد، سپس نظریة زاهد را بررسی میکنیم.
در این راستا و با توجه به دیدگاه هابرماس جهت بیان نحوة شکلگیری جنبشهای اجتماعی جدید در غرب در ابتدا لازم است که ساختار سیاسی بهصورت مختصر بیان شود.
در دولت با شعار توسعۀ سیاسی در ایران، همین راهبرد مورد توجه قرار گرفت و در راستای تقویت سازمانهای مردمنهاد و تحریک جنبشهای اجتماعی جدید بررسی جنبشهای نوین در ایران با توجه به نظریات هابرماس و زاهد در ابتدا باید بیان کرد که مفهوم جامعة مدنی که در نظریة جنبشهای اجتماعی جدید مطرح میشود، مفهومی قدیمی است که ریشهاش در تاریخ اروپا است.