چکیده:
حقوق بشر ویژگی هایی دارد که آن را از دیگر حق ها متمایز کرده و اهمیت زیادی به آن بخشیده است. پژوهش حاضر با هدف نقد و ارزیابی این ویژگی ها به مطالعه و بررسی آنها پرداخته و یازده ویژگی را برای حقوق بشر استنتاج کرده است که از میان آنها برخی مقبول و موجه اند و برخی دیگر توجیه معقولی ندارند. ازآنجاکه حقوق بشر به انسان بودن انسان مربوط می شود و جز انسان بودن دیگر هیچ وصف و عنوانی در آن لحاظ نمی شود، می توان ویژگی های طبیعی بودن، اخاقی بودن، مهم بودن، تساوی، جهان شمولی و بدیهی بودن را برای آن اثبات و توجیه کرد؛ اما برخی ویژگی های دیگر مانند سلب ناپذیری، مطلق بودن، مرتبط بودن، وابستگی و تقسیم ناپذیری به دلیل اشکالاتی که بر آنها وارد است، به صورت کلی نمی توانند درست و توجیه پذیر باشند بلکه تنها در معنا و تفسیر خاصی قابل تبیین و توجیه خواهند بود.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که حقوق بشر به انسانبودن انسان مربوط میشود و جز انسانبودن دیگر هیچ وصف و عنوانی در آن لحاظ نمیشود، میتوان ویژگیهای طبیعیبودن، اخلاقیبودن، مهمبودن، تساوی، جهانشمولی و بدیهیبودن را برای آن اثبات و توجیه کرد؛ اما برخی ویژگیهای دیگر مانند سلبناپذیری، مطلقبودن، مرتبطبودن، وابستگی و تقسیمناپذیری بهدلیل اشکالاتی که بر آنها وارد است، بهصورت کلی نمیتوانند درست و توجیهپذیر باشند بلکه تنها در معنا و تفسیر خاصی قابل تبیین و توجیه خواهند بود.
بحث دیگری را که میتوان در مفهومشناسی حقوق بشر مطرح کرد این است که اصطلاح حقوق بشر به لحاظ مصداقی به کدام حقها و نظام حقوقی اشاره دارد؟ آیا این مفهوم تنها به حقوق بشر مدرن که در نظام حقوق بینالملل به رسمیت شناخته شده و در قالب اعلامیهها، میثاقها و کنوانسیونهای مختلف تعریف و تدوین شده است، بهکار میرود یا به حقوق انسانی که در ادیان و شرایع الهی و دیگر نظامهای حقوقی وجود دارد نیز اطلاق میشود؟ آنچه سبب طرح این پرسش میشود نوپیدابودن مفهوم حقوق بشر (human rights) است.
اگرچه بعضی گفتهاند: امروزه حقوق بشر ماهیتاً حقهای قانونی شمرده میشود که در حقوق موضوعه قابل مطالعه بوده و عمدتاً حقوقی است که از سوی افراد در برابر دولتها قابل ادعا و مطالبه است (بادرین، 1384: ص 222)، به نظر میرسد راهیابی حقوق بشر در حقوق موضوعه و اسناد بینالمللی و قوانین داخلی، ماهیت طبیعی آن را دگرگون نمیکند؛ بلکه این حقوق بهدلیل اهمیتی که در زندگی انسانها دارد، در اعلامیهها و میثاقهای بینالمللی شناساسی شده و در قوانین موضوعه راه یافته است و چنانکه برخی گفتهاند حتی بایسته است برای بیشینهسازی حاکمیت قانون و رعایت حداکثری آن، حقوق بشر در نظام حقوقی موضوعه نیز به رسمیت شناخته شود، اگرچه استحقاق افراد به این حقوق بستگی به شناخت رسمی آن ندارد (جونز، 1392: ص 125).