چکیده:
علوم انسانی با رشته ها و گرایشهای متنوعی که دربرگرفته است، پوشش دهندهٔ
ارزشهای دینی، فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی جوامع بوده و همچنین فراهمکنندهٔ
رویکردهای اساسی و پایهای است که افراد بر مبنای آن اندیشیده و رفتار میکنند.
متاسفانه دولتهای غربی با سوء استفاده از موانع و چالشهایی که بومیسازی این علوم
با آن مواجه شده است، سعی بر آن داشتهاند تا آنچه که خود آن را به اصطلاح علوم
انسانی فاخر و کامل مینامند، به افکار عالمیان انتقال دهند. دانش روانشناسی بهعنوان
یکی از دانشهای پایهای و اساسی علوم انسانی، متاسفانه چنانکه بایسته و شایسته است،
در ایران اسلامی رشد و بالندگی نداشته است. سالیان متمادی است که تفکر مادیگرای
غربی اصول و مبانی این علم را دچار نوعی تضاد با ویژگیها و ارزشهای واقعی
انسانی و اسلامی کرده است. این در حالی است که علوم روانشناختی بهعنوان یکی از
شاخههای اصلی علوم انسانی، در صورتی خواهد توانست کارایی خود را نشان دهد، که
بتواند با نظریه های فرهنگی و بومی به سواالت اساسی در رابطه با مسائل روانی مردم
کشورمان پاسخ گوید. با توجه به مباحث عنوان شده، این ضرورت احساس میشود که
در راستای بومیسازی دانش روانشناسی به بحث و بررسی پرداخته و با مد نظر قرار
دادن ضرورتها، مصادیق و موانع و چالشهای فراروی این دانش، جوانب مختلف آن
را مورد تحلیل و بررسی قرار داده تا شاید بتوان به کالبد ترجمهای این علم، نفسی تازه
تزریق کرد و آن را بیش از پیش در بستر یافتههای بومی و متناسب و سازگار با دیدگاهها
و ارزشهای ناب اسلامی قرار داد. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی
ضرورت بومیسازی علم روانشناسی در فرهنگ اسلامی ـ ایرانی است؛ لذا با کاربست
رویکردی توصیفی ـ تحلیلی به بیان چالشها و کاستیهای دانش روانشناسی در فرهنگ
اسلامی ـ ایرانی پرداخته و در این زمینه، یک مصداق علمی را در رابطه با عدم تناسب
نظریههای رشد اخلاقی با ارزشها و فرهنگ اسلامی ـ ایرانی تشریح خواهیم کرد.
خلاصه ماشینی:
ضرورت بومیسازی علم روانشناسی در فرهنگ اسلامی ـ ایرانی حامد مغربی سینکی، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشگاه تهران امالبنین کشاورز رودکی، کارشناسی ارشد برنامهریزی آموزشی، دانشگاه علامۀ طباطبایی بهناز خالقی شارمی، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم تحقیقات گیلان چکیده علوم انسانی با رشتهها و گرایشهای متنوعی که دربرگرفته است، پوششدهندۀ ارزشهای دینی، فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی جوامع بوده و همچنین فراهمکنندۀ رویکردهای اساسی و پایهای است که افراد بر مبنای آن اندیشیده و رفتار میکنند.
با توجه به مباحث عنوان شده، این ضرورت احساس میشود که در راستای بومیسازی دانش روانشناسی به بحث و بررسی پرداخته و با مد نظر قرار دادن ضرورتها، مصادیق و موانع و چالشهای فراروی این دانش، جوانب مختلف آن را مورد تحلیل و بررسی قرار داده تا شاید بتوان به کالبد ترجمهای این علم، نفسی تازه تزریق کرد و آن را بیش از پیش در بستر یافتههای بومی و متناسب و سازگار با دیدگاهها و ارزشهای ناب اسلامی قرار داد.
با توجه به مباحث عنوان شده، این ضرورت احساس میشود که بهمنظور بومیسازی دانش روانشناسی، به بحث و بررسی پرداخته و با مدنظر قرار دادن ضرورتها، مصادیق، موانع و چالشهای فراروی این دانش، جوانب مختلف آن را مورد نقد قرار داده تا شاید بتوان به کالبد نیمهجان و ترجمهایِ این علم، نفسی تازه تزریق کرد و آن را هرچه بیشتر در بستر یافتههای بومی و در معرض دیدگاههای ناب اسلامی قرار داد.
در ادامه بعد از تحلیل و بررسی پژوهشهای انجام شده، چالشهایی که فراروی بومیسازی علم روانشناسی در بستر ارزشها و فرهنگ اسلامی ـ ایرانی قرار دارند، تشریح و تبیین شد و بهمنظور تفهیم واضحتر این چالشها و موانع، تلاش شد تا یک مصداق علمی که حاصل یافتههای پژوهشی است، ارائه شود.