چکیده:
داستان زندگی خلقت آدم سراسر معما و پر از رمز و رازهای فروان است. مسئله هبوط آدم و حقیقی بودن یا تمثیلی بودن آن مطلبی است که در میان مفسران و عرفا مورد بحث و گفتگو واقع شده است؛ بهنظر میرسد بهترین راه برای درک معنای هبوط در حد توان فهم بشری خود قرآن است. بنابر این تفسیرهای بیمورد و نابهجا و تحمیل اندیشهها و ذهنیتهای پیشپرداخته، بر قرآن کریم امری ناپسند و غیر صحیح است. نویسندگان در این مقاله بر این عقیدهاند که در این موضوع تا وقتی دلیلی در حمل بر خلاف ظاهر وجود نداشته باشد و این حمل بر معنای ظاهری، با عقل و تاملات عقلی ناسازگاری نداشته باشد، باید آیات را حمل بر معنای ظاهری کرد و دیگر جایی برای تاویل و تفسیر نیست. بنابراین بهترین تفسیر برای هبوط همان آمادگی انسان برای زندگی زمینی و طی نمودن مراحل برای این زندگی است و در این راستا چیزی به نام گناه و خلاف فرمان و مانند آن معنا ندارد.
خلاصه ماشینی:
"در عین حال برخی از مفسران بهویژه در دوران معاصر این اتفاق صورت گرفته است و این جریان تحت تأثیر گرایشهای عرفانی به آیات راه پیدا کردهاند، ازجمله تفاسیری که داستان آدم را تمثیلی صرف میداند تفسیر المنار است، رشیدرضا مینویسد: اگر خواسته باشیم قصد قرآن را به شیوه تمثیلی بفهمیم هر یک از عناصر این داستان رمز و نمود یک حقیقت محسوب میشود، بدین ترتیب: الف) خبر دادن خدا به فرشتگان درباره قرار دادن خلیفه در زمین، بهمعنای آماده ساختن زمین و نیروها و ارواحی است که قوام و نظام زمین به آن است؛ ب) پرستش فرشتگان، تصویری از توانایی تبهکاری در انسان است که با خلاقیت خدایی منافات ندارد؛ ج) آموزش دادن نامها به آدم، بیان توانایی و استعداد انسان در فراگیری همه دانش جهان است؛ د) سرباز زدن شیطان از سجده بر آدم، تمثیلی برای ناتوانی آدمیان در فرمانبر ساختن روح بدی و بدگرایی است که انگیزه کشمکش در زمین است؛ ه) جای گرفتن آدم در بهشت، نشانه این است که در ذات انسان گرایش به خوشی و آسایش است؛ و) نشان دادن درخت و بر حذر داشتن آدم از آن، رمز شر و مخالفت است، چنانکه در جای دیگر قرآن، سخن پاک به درخت پاک و سخن ناپاک به درخت ناپاک تشبیه شده است (ابراهیم / 24)؛ ز) فرمان به آدم که از همه نعمتهای بهشت بخورد، مثالی بر این معنا است که انسان میتواند همه خوبیها را بشناسد؛ ح) وسوسه شیطان گویای روح ناپاکی است که همراه نفوس بشری است ..."