چکیده:
اندیشه برتر دانستن زبان عربی، باعث توجه زبانشناسان، قرآنپژوهان و مفسران به کاربرد واژههای غیرعربی در قرآن و طرح مباحث مناقشهای و چالش برانگیز شده است. هر یک از مخالفان و موافقان وجود واژههای معرب در قرآن، دلایلی را برای اثبات مدعای خود مطرح نمودهاند؛ این مقاله بر آن است تا با توجه به این که از یکسو آیاتی از قرآن به عربی بودن آن تاکید دارد و از سوی دیگر وجود واژههای غیرعربی نیز قابل انکار نیست، درباره وجود واژههای غیرعربی در قرآن، میزان منافات داشتن این واژهها با عربی بودن قرآن، چگونگی ورود این واژهها به قرآن و شبهات پیرامونی آن، پاسخی در قالب نقد ارائه نماید و ثابت کند هر دو دیدگاه در عین حال که دلایل محکمی ارائه کردهاند اما به این شکل قابل جمع است که واژگان معرب پیش از کاربرد در قرآن، وارد ادبیات عرب شده و پس از تغییرات ساختاری و استعمال در اشعار و مکالمات گفتاری و نوشتاری، وارد قرآن گردیده است، از این رو نه تنها نقص بهشمار نیامده و انحطاط زبان عربی را بهدنبال ندارد، بلکه یاریرسان اعجاز قرآن از جهت فصاحت و بلاغت است
خلاصه ماشینی:
"هر یک از مخالفان و موافقان وجود واژههای معرب در قرآن، دلایلی را برای اثبات مدعای خود مطرح نمودهاند؛ این مقاله بر آن است تا با توجه به این که از یکسو آیاتی از قرآن به عربی بودن آن تأکید دارد و از سوی دیگر وجود واژههای غیرعربی نیز قابل انکار نیست، درباره وجود واژههای غیرعربی در قرآن، میزان منافات داشتن این واژهها با عربی بودن قرآن، چگونگی ورود این واژهها به قرآن و شبهات پیرامونی آن، پاسخی در قالب نقد ارائه نماید و ثابت کند هر دو دیدگاه در عین حال که دلایل محکمی ارائه کردهاند اما به این شکل قابل جمع است که واژگان معرب پیش از کاربرد در قرآن، وارد ادبیات عرب شده و پس از تغییرات ساختاری و استعمال در اشعار و مکالمات گفتاری و نوشتاری، وارد قرآن گردیده است، از این رو نه تنها نقص بهشمار نیامده و انحطاط زبان عربی را بهدنبال ندارد، بلکه یاریرسان اعجاز قرآن از جهت فصاحت و بلاغت است.
(جعفری، همان: 65) اگرچه سیوطی خود از طرفداران وجود واژههای غیرعربی در قرآن است و تا حدودی در تعداد آنها نیز مبالغه کرده است، اما بعد از بیان نظرهای موافقان و مخالفان چنین مینمایاند که سخن هر دو گروه درست است؛ چراکه اینگونه واژهها در اصل غیرعربیاند؛ ولی تعریب شده، صیقل خورده و بهصورت الفاظ عربی سر برآوردهاند."