چکیده:
ﻣﻬﺪوﯾﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮑﯽ از ﻣﻮﺿﻮع ﻫﺎی ﻣﻬﻢ و ﺟـﺬاب در ﻣﯿـﺮاث ﻧﺒـﻮی ، ﺑـﺎ ﻧﮕـﺎه ﻫـﺎ و روﯾﮑﺮدﻫﺎﯾﯽ ﻣﺘﻔﺎوت در ﺗﺎرﯾﺦ اﺳﻼم روﺑﻪ رو ﺷﺪ. از اﯾﻦ رو ﺷـﻨﺎﺧﺖ ﻧﮕـﺮش ﻃﯿـﻒ ﻫـﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﮐﻪ در ﮔﺬر زﻣﺎن، ﺑﺴﺘﺮ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی ﺗﺤﻮﻻت و اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎ ﯾﯽ ﻣﺘﻨﻮع ﺑﻮد، ﺿﺮوری اﺳﺖ. اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺑﺮرﺳﯽ ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع در ﻣﯿـﺎن اﻣﻮﯾـﺎن ﻧﮕﺎﺷـﺘﻪ ﺷـﺪه اﺳﺖ و ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺗـﺎرﯾﺨﯽ و ﺣـ ﺪﯾﺜﯽ و ﺑﻬـﺮه ﻣﻨـﺪی از ﺗﺠﺰﯾـﻪ و ﺗﺤﻠﯿـﻞ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه از ﻣﺼﺎدر ﻣﺘﻘﺪم و اراﺋﻪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻫﺎی ﻣﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ واﮐﺎوی روﯾﮑﺮدﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺧﺎﻧﺪان اﻣﻮی ﺑﻪ آﻣﻮزه ﻣﻬﺪوﯾﺖ ﻣﯽ ﭘﺮدازد. ﮔﻮﯾﺎ ﺧﺎﻧﺪان اﻣﻮی ﺗﺎ ﭘﯿﺶ از واﻗﻌـﻪ ﻋﺎﺷﻮرا ﺑﺎ ﺳﮑﻮت و ﻧﺎدﯾﺪه اﻧﮕﺎری، ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﯽ ﻧﮕﺮﯾﺴﺖ؛ اﻣﺎ در اواﺧﺮ ﻗﺮن ﻧﺨﺴـﺖ ﺗﻼش ﮐﺮد ﻣﻬﺪوﯾﺖ را در ﻗﺎﻟﺐ ﻫﺎﯾﯽ ﭼﻮن ﻋﯿﺴﯽ و ﺑﺮﺧﯽ ﺧﻠﻔﺎی اﻣﻮی ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨـﺪ ؛ ﭼﻨﺎن ﮐﻪ ﺳﻔﯿﺎﻧﯽ در اﯾﻦ ﻧﮕﺮه ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮑﯽ از ﻓﺮزﻧﺪان اﺑﻮﺳﻔﯿﺎن ﺑﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮی ﻣﻌﻨـﺎدار و ﺑـﺎ ﺗﺼﻮﯾﺮی ﭼﻮن ﻣﻘﺪﻣﻪ و ﯾﺎری ﮔﺮ ﻣﻬﺪی ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪ.
خلاصه ماشینی:
"همچنین در هیچیک از احادیث نبوی درباره امیر مؤمنان( اشارهای به مهدویت ایشان نشده است؛ بلکه روایات، بر اینکه مهدی از اولاد علی( (نعمانی، 92 - 93، 145 - 147، 247 - 248؛ صدوق، 1/287 - 288؛ طوسی، 187) یا فاطمه( (برای نمونه در منابع تاریخی: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، 90 - 91؛ ابنعساکر، 19/474 - 475؛ در منابع حدیثی شیعی: طبری آملی کبیر، 613؛ طوسی، 185 - 186، 187 - 188؛ طبری آملی صغیر، 443 - 444؛ در منابع حدیثی اهلسنت: ابنحماد، 261، 266، 267؛ بخاری، 3/293، 8/280؛ ابیداود، 4/88؛ ابنماجه، 932؛ حاکم نیشابوری، 8/3099 - 3100) یا از فرزندان امیرالمؤمنین( و حضرت زهرا( است (کلینی، 8/49 - 50؛ نعمانی، 57 - 58)، تأکید دارند.
این خبر به خوبی گویای آن است که موضوع مهدی برای مردم آن زمان مهم بوده و از سعید بن مسیب به عنوان یکی از راویان احادیث نبوی (همو، 2/289 - 293) در اینباره سؤال شده است؛ چنانکه واکنش آن فرد پس از مراجعه از خانه مروانیان نیز درخور است؛ زیرا به صراحت اعلام میدارد که فردی را با شهرت مهدی نیافته است؛ اما سعید بار دیگر با نشاندار خواندن عمر، او را مهدی میداند.
از اینرو امویان تلاش کردند مهدی را همان عیسی بدانند یا بسیاری از وظایف عدالتگسترانه فرزندی از خاندان رسول خدا( را به او بسپارند؛ چنانکه در سالهای واپسین قرن اول حاکمانی چون سلیمان بن عبدالملک و عمر بن عبدالعزیز با لقب مهدی در افکار عمومی و سرودههای شاعران آن زمان مطرح شدند؛ اما از آنجا که نتوانستند انتظارات از مهدی را پاسخ دهند و عباسیان به دعوتی فراگیر برای حکومت فردی از خاندان پیامبر( روی آوردند، امویان کوشیدند با بازتعریف سفیانی و تبدیل آن به عنوان پیشقراول حکومت عادلانۀ مهدی، مشروعیت خود را تثبیت کنند و برای خود در آینده جهان اسلام، جایی دستوپا کنند."