چکیده:
ورود اسلام به شبهقاره هند، افزون بر تحولات مذهبی، تغییرات اجتماعی و سیاسی مهمی در پی داشت و موجب تحولات عمیق فرهنگی نیز شد. از جمله مهمترین جلوههای این تحولات، ایجاد سنت تاریخنگاری در این سرزمین بود. در واقع، با استقرار اسلام در شمالغربی هند، تألیفات تاریخی به عنوان شاخهای از ادبیات در شبهقاره به سوی پیشرفت گام برداشت. وجه غالب در تاریخنگاری هند اسلامی، سیطرۀ زبان فارسی و دیدگاههای تاریخنگارانۀ ایرانی بر آن است. بنابراین میتوان ادعا کرد شروع تاریخنگاری در شبهقارۀ هند متأثر از تاریخنگاری ایرانی و به زبان فارسی بوده است. تواریخ فارسی دورۀ حاکمیت سلاطین دهلی، از منابع اصلی تاریخ هند دورۀ میانه به شمار میآیند. مؤلفههای متعددی چون بینش مورخان، نحوۀ گزینش رویدادها، منابع مورد استفاده، روشهای تاریخنگاری، ابزارهای سنجش درستی رویدادها، شیوههای تدوین و تنظیم دادهها، خاستگاه اجتماعی و ادبیات به کار گرفته شده در هر مورخ، منحصر به فرد به نظر میرسد.
از جمله افرادی که تا کنون نقش وی در تاریخنگاری هند مغفول مانده، امیرخسرو دهلوی (652 - 725ق) است. در پژوهش حاضر تلاش شده با روش تحلیل متنی و گفتمانی، جایگاه امیرخسرو دهلوی و نقش وی در تاریخنگاری هند بررسی شود. بر اساس مقایسۀ آثار تاریخنگاری در دورۀ مورد نظر، به نظر میرسد با وجود اینکه امیرخسرو مورخی حرفهای نبود، اما دادههای تاریخی نابی متأثر از احوال و شرایط زمان خود از تاریخ هندوستان را از دریچه ادبیات بازتاب داده است.
خلاصه ماشینی:
"بر اساس مقایسۀ آثار تاریخنگاری در دورۀ مورد نظر، به نظر میرسد با وجود اینکه امیرخسرو مورخی حرفهای نبود، اما دادههای تاریخی نابی متأثر از احوال و شرایط زمان خود از تاریخ هندوستان را از دریچه ادبیات بازتاب داده است .
اطلاعات ارائه شدۀ دهلوی از اعتلا و انحطاط حکومتها، در دورههای بعد مورد توجه مورخان هندی قرار گرفته است؛ اما آیا میتوان دهلوی را تاریخنگاری حرفهای دانست؟ دیگر اینکه دهلوی دارای چه نگرشی بوده، با چه هدفی دست به نگارش زده، تفاوت در تاریخنگری و همچنین تفاوت در هدف از نگارش، چه تأثیری بر نگارشهای وی داشته و تا چه حد در تاریخنگری او اثرگذار بوده است؟ نوشتار نگرش تاریخی و نگرش ساخت یا میتوپوئئیک، نگرشی است که دنیا را بر مبنای اسطورههای خود میشناسد.
با این حال، او نیز تاریخنگاری و آثار تاریخی امیرخسرو دهلوی را موضوع و مسئله اساسی خویش ندانسته و میتوان گفت فهرستوار به آنها اشاره کرده و از برخی تنها نام برده است (خلیل، 1323: 8 - 29).
بدین ترتیب، تاریخنگاری در هند در آستانۀ حیات فکری و سیاسی امیرخسرو دهلوی هنوز در آغاز راه خود بود و تا دورۀ وی، تنها سه اثر تاریخی چچنامه، تاج المآثر و طبقات ناصری در شبهقاره و توسط مورخان مسلمان در هند نوشته شده بود و پس از اینها آثار امیرخسرو است که میتواند به تاریخ و اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر خود پرتوافکنی کند."