چکیده:
اشراف و رجال قبیلهای تحت حمایت حکام و خلفای اموی و ساختار قبیلهای و زمینههای فرهنگی ـ جاهلی، در دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی، نقشی مؤثری ایفا کردند. در این پژوهش نسبت میان یکی از این شخصیتها با تاریخ تحولات اسلامی در قرن نخست هجری بررسی میشود.
احنف بن قیس یکی از مشاهیر بنیتمیم است که منابع اسلامی اطلاعات پراکنده و ضد و نقیضی درباره او ارائه میدهند. بررسی ابعاد شخصیت احنف و ارزیابی گزارشهای موجود پیرامون چگونگی و چرایی حضور وی و پیامدهای آن، مسئله اصلی این پژوهش به شمار میرود. سابقه حضور احنف به صدر اسلام و فتوح اسلامی بازمیگردد. وی از جمله رؤسای قبیلهای، فرماندهان نظامی و مشاهیر عراق است که در بصره سکنا گزید و به دلیل اتخاذ مواضع و ایستارهای متفاوت، مورد توجه قرار گرفته است. شخصیت احنف نمونه بارز خاستگاه قبیلهای، اندیشههای بدوی و تفردطلبی است که در ابعاد حیات اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی ریشه دوانده بود.
شیوه این پژوهش، اسنادی، توصیفی و تحلیلی است که با استفاده از منابع اسلامی و به صورت مطالعه تاریخی انجام گرفته است. فایده این تحقیق از آن جهت است که با ارزیابی میزان همبستگی نقش انسان با تاریخ، بخشی از مسائل مهم تاریخ اسلام در این دوران پاسخ داده خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
با توجه به آنکه تاکنون پژوهشی درخور توجه درباره نقش و جایگاه احنف و تحلیل شخصیت وی ـ به عنوان یکی از افراد مؤثر در تاریخ اسلام و از نمایندگان اشرافیت قبیلهای ـ صورت نگرفته، اهمیت این تحقیق دوچندان خواهد بود.
از اینرو درباره موضوعاتی چون ابعاد مشارکت و همراهی احنف با فتوح اسلامی، مناسبات وی با رویدادهای عراق، مناسبات سیاسی او با دستگاه خلافت، علل، زمینهها و پیامدهای آن و جهتگیری وی نسبت به تغییرات اجتماعی در این تحقیق بحث شده است.
بهرغم وسعت گزارشهای موجود درباره نقش فعال بنیسعد در نخستین فتوح اسلامی (بلاذری، 1988: 251) و با وجود تأکید متون اسلامی بر جایگاه احنف به عنوان یکی از روسای قبیلهای و سرداران فتوح (ابناثیر، 1409: ج2، 544)، هیچ خبر دقیق و قابل استنادی، درباره حضور احنف در کنار مسلمانان تا پیش از فتح شوش (18ق) در دست نیست (ابنکثیر، بیتا: ج4، 87).
احنف در فتح اهواز (ابنکثیر، بیتا: ج4، 84-85)، شوشتر (طبری، 1362: ج5، 2539-2540) و اصطخر (مسکویه، 1407: ج1، 228-230) به عنوان یکی از رؤسای قبیلهای، جلوداران سپاه و مشاوران نظامی اشعری حضور داشت و ریاست تمیم بصره با او بود (ابناثیر، 1409: ج3، 538-540).
اگرچه این کار، برخلاف دستور خلیفه سوم انجام شد، اما گزارشی درباره مؤاخذه عثمان در دست نیست (ابناثیر، 1409: 134)؛ بهویژه آنکه بازگشت این افراد به عراق، بازتابهای اجتماعی بسیاری داشت و در تحریک احساسات عمومی علیه عثمان مؤثر بود (ابناعثم، 1411: ج1، 396-403).