چکیده:
ساختار سیاسی و اجتماعی متشتت جزیره العرب در روزگاران پیش از اسلام، تابعی از حاکمیت نظام قبیلهای بود. با ظهور اسلام و حرکت اصلاحگرایانه پیامبر اکرم(ص)، این ساختار، به سوی همگرایی سیاسی سیر نمود. اما چند دهه بعد از وفات آن حضرت، نظام متمرکز، به یک جریان گریز از مرکز تبدیل شد و بار دیگر، قبایل منطقه جزیرهالعرب در یک صفبندی جدید سیاسی- و احیاناً مذهبی- به ایفای نقش پرداختند. در این میان، قبیله عبدالقیس با حضور در روند جریانهای سیاسی- اجتماعی صدر اسلام و ارتباط عمیق و ریشهدار آنها با تشیع از یک سو، و دگرگونی ترکیب قومی و جمعیتی سرزمینهای پیرامون خلیج فارس از سوی دیگر، به صورت عنصری فعال و تأثیرگذار در معادلات سیاسی و اجتماعی ظاهر شد.
این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، میکوشد تا نقش بنیعبدالقیس را در تحولات صدر اسلام مورد بررسی قرار دهد و اهتمام آنها را در فتوحات شرقی قلمرو خلافت اسلامی باز نماید و به تبیین حمایت بخشی از آنها از علی بن ابی طالب و جریان موسوم به تشیع، بپردازد.
خلاصه ماشینی:
عبدالقیس در جزیره العرب و خلیج فارس عبد القیس بن أفصی بن دعمی بن جدیله بن اسد بن ربیعه بن نزار، نیای بزرگ قبیلهای است که در تاریخ اسلام و عرب به عبدی و عبقیسی شهرت یافته است(ابن درید، 1991: 1/ 17؛ابن اثیر، اللباب: 2/ 314؛ابن قتیبه، بیتا:92).
(ابن خلدون،همان:1/49) با برقراری آرامش در سرزمینهای کرانه جنوبی خلیج فارس، علاء حضرمی در رقابت با سعد بن ابی وقاص فاتح قادسیه(ابن خلدون،همان:1/534) به سوی سواحل شمالی خلیجفارس، بویژه ایالت فارس لشکر کشید و در این لشکرکشی به علت آشنایی دیرینه قبایل ازد و عبدالقیس با سواحل و راههای شمالی خلیجفارس، توانست بر بسیاری از روستاها وشهرهای ساحلی دست یابد و تا حوالی اصطخر پیش کند و با تسخیر شهر توج آنجا را سرای هجرت خویش قرار دهد.
مردان عبدالقیس به رهبری حکیم بن جبله عبدی، درع بن عباد عبدی و سدوس بن عبسالشنی(ابن قتیبه، همان:196) همزمان با اعتراض عناصر همقبیله کوفی خود نظیر زید بن صوحان، تلاش زیادی برای دفع مفاسد و برگرداندن اوضاع جامعه به عصر نبوی(ص) از خود نشان داده و تبلیغات زیادی به راه انداختند و به همراه مشاهیر و سردارانی همچو مالک اشتر، عبدالله بن الامم، زیاد بن نصر به سوی مدینه رهسپار شدند.
(ابن درید،همان:2/332؛ مفید،1346 :247) امام علی(ع) با شنیدن خبر شهادت مردان عبدالقیس بر مرگ آنان بسیار افسوس خورد و برای ممانعت از آغاز جنگی گسترده و فراگیر، عبدالله بن عباس و زید بن زابوقه نام مکانی در نزدیکی بصره که نبرد جمل در آن رخ داد.