چکیده:
«بلاد ماوراء النهر» از منطقه هایی است که فقه حنفی از گسترش چشم گیری در آن جا برخوردار بوده است؛ چنان که اکنون نیز کمابیش همه ساکنان مسلمان آن سرزمین ها، حنفی مذهبند. اشتراک دیدگاه های ابوحنیفه و مرجئه را که نفوذ فراوانی در آن بخش ها داشته اند، از عوامل موثر در گسترش این مذهب در آن جا می شمرند. ابوحنیفه و مرجئه به رغم اینکه در زیان بار بودن گناه برای مومن و «مراتب و منزلت» انسان ها در سرای آخرت با یک دیگر هم اندیشه نبودند، دیدگاهشان درباره جدایی ایمان از عمل، فزونی و کاستی ناپذیری ایمان و نرفتن انسان مرتکب کبیره به جهنم، یک سان بود و همین باورهای مشترک موجب رواج یافتن فقه حنفی در آن بلاد شد. از سوی دیگر، بیش تر ساکنان آن سامان، تازه مسلمانان غیرعربی بودند که پذیرش اسلام با قرائت سخت گیرانه اش برای آنان دشوار می نمود و از این رو، با پذیرش اسلام بر پایه قرائت کلامی حنفی که همانندی فراوانی با دیدگاه های کلامی مرجئه داشت، هم دینشان را حفظ کردند و هم بر اثر توجه فراوان فقه حنفی به واقع گرایی و عامل «عرف»، به بسیاری از آداب و رسوم خویش پای بند ماندند.
خلاصه ماشینی:
ابوحنیفه و مرجئه بهرغم اینکه در زیانبار بودن گناه برای مؤمن و «مراتب و منزلت» انسانها در سرای آخرت با یکدیگر هماندیشه نبودند، دیدگاهشان درباره جدایی ایمان از عمل، فزونی و کاستیناپذیری ایمان و نرفتن انسان مرتکب کبیره به جهنم، یکسان بود و همین باورهای مشترک موجب رواج یافتن فقه حنفی در آن بلاد شد.
بر پایه این دیدگاه، کاستی (نقصان) ایمان جز به فزونی (زیادت) کفر و فزونی ایمان جز به کاستی کفر شدنی نیست و افزون بر این، کسی را در یک زمان نمیتوان هم مؤمن به شمار آورد و هم کافر (ابوحنیفه، 1404، ص128 - 127؛ بابرتی، 1430، ص73) و به دلیل اینکه مردم در تصدیق با یکدیگر متفاوت نیستند، هیچیک از آنان بر دیگری برتری ندارد، بلکه در عمل (اجرای فرائض و احکام) با هم متفاوت میشوند.
<H2>تفاوتهای دیدگاه ابوحنیفه با مرجئه </H2> بهرغم همسویی دیدگاههای مرجئه و ابوحنیفه با یکدیگر در جدایی عمل از ایمان و فزونی و کاستیناپذیری آن و بسندهکردن به گفتن «شهادتین» برای دخول در اسلام، دیدگاههای آنان در برخی از مسائل فرعی مربوط به ایمان، با یکدیگر متفاوت است که مهمترین آنها بدین شرح گزارش میشود: <H3>الف) زیانبار بودن گناه برای مؤمن</H3> ابوحنیفه، ایمان را اقرار و تصدیق و آنها را ملازم هم میدانست و در اینباره چنین دلیل میآورد که اگر اقرار بهتنهایی ایمان باشد، همه منافقان، مؤمن خواهند شد و اگر تصدیق محض (معرفت تنها) نیز ایمان باشد، همه اهل کتاب مؤمن میشوند.