چکیده:
آسیای مرکزی و قفقاز مهد فرهنگ های بزرگ بشری و گذرگاه اروپا به آسیا و به عکس بوده و مورخان، این
منطقه را مرز میان تمدن اسلام و تمدنهای دیگر دانستهاند. در دوره اتحاد جماهیر شوروی، ملت های منطقه
با سلاح هویت بخش و موثر دین اسلام در برابر سیاست های اسلام ستیزی ایستادند و پس از فروپاشی شوروی نیز این منطقه توانست بار دیگر خود را در پازل دنیای اسلام تعریف کند. با این حال هویت اسلامی در آسیای مرکزی در چند دهه اخیر به طرف رادیکالیزه شدن پیش میرود، تا جایی که اکثر احزابی که داعیه
اسلام گرایی در منطقه دارند به نوعی درصدد تقویت بنیادگرایی اسلامی و رادیکالیزه شدن اسلام در منطقه
هستند. از ای نرو یکی از مباحث عمده سیاسی امنیتی در آسیای مرکزی و قفقاز، پاگیری اسلا مگرایی
رادیکال بوده که بسیاری از پژوهشگران را به تحقیق درباره این مسئله واداشته است. تحلیل های گوناگونی در این مورد با تاکید بر عوامل درونی و بیرونی ارایه شده و در این میان، گاهی نقش جمهوری اسلامی ایران و سیاست های خارجی آن نیز مورد اشاره قرار گرفته است. در این مقاله علل و زمینه های رشد اسلام گرایی رادیکال در این منطقه بررسی و نشان داده شده که سیاست خارجی ایران هرگز در راستای رشد اسلام گرایی رادیکال نبوده است.
خلاصه ماشینی:
(١١٧ :١٩٩٤ ,Micheal) با این حال رهبران آسیای مرکزی و قفقاز تلاش بر این نمودند که از انگیزه در اسلام مردم به عنوان نیروی سیاسی قابل اتکا استفاده کنند و قدرت انحصاری دولت را به چالش طلبند، لذا تمامی نهادهای ایجاد شده در جمهوری های مسلمان نشین بر ماهیت غیردینی و نیز جدایی دین از حکومت تاکید داشتند، ولی شکی نبود که افزایش جمعیت گروه های مسلمان در آسیای مرکزی و قفقاز، تلاش در جهت باز یافتن هویت تاریخی به رشد فزاینده اسلام منجر گردید.
این منطقه که میان سه کشور ازبکستان ، قرقیزستان و تاجیکستان قرار دارد از دیرباز کانون فعالیت جریان های اسلام گرا بوده است و بنیادگرایان اسلامی برای نخستین بار در آنجا استقرار یافتند.
فضای حاکم بر نظام بین المللی پس از جنگ سرد به گونه ای بود که از یک سو فرصت پویایی و مانور را برای ایران در عرصه سیاست خارجی فراهم نموده ، از سوی دیگر با توجه به شرایط حاکم بر روابط ایران و آمریکا و مخالفت های این کشور با سیاست های ایران در منطقه ، محدودیت هایی نیز به وجود آورده ، لذا ایران در تنظیم روابط خود نسبت به این منطقه با سه رویکرد متفاوت روبه رو بوده است : الف .
در مجموع با توجه به سیاست های ایران در آسیای مرکزی و قفقاز پس از ١٩٩٠، چنین استنباط می شود که این کشور هرگز خواهان آن نیست که خطری برای منطقه شمرده شود و از همین رو سیاستی معتدل و منطقی و عاقلانه در پیش گرفته است و با توجه به اولویت های سیاست خارجی ایران در این منطقه باید اذعان نمود که جمهوری اسلامی ایران هرگز نمی تواند از گسترش رادیکالیسم اسلام پشتیبانی کند و به هیچ وجه دنبال گسترش بنیادگرایی در منطقه نبوده است .